جـــوان مـیـنـابــی

جوانان شهرستان میناب
Instagram

جـــوان مـیـنـابــی

جوانان شهرستان میناب

اسلایدر

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
جـــوان مـیـنـابــی

فضایی برای معرفی هرچه بیشتر این شهر جنوبی ایران؛ همچنین تلاش برای معرفی آداب و رسوم، صنایع دستی، محصولات غذایی، کسب و کار و نوع گویش های مختلف این شهرستان به جوانان امروزی...

«مرجعی برای جوانان میناب»

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صنایع دستی شهرستان میناب» ثبت شده است

شهرستان میناب در شرق استان هرمزگان واقع شده است و صنایع دستی آن زبانزد خاص و عام می باشد و در ایام نوروز این صنایع با استقبال خوب مهمانان نوروزی همراه بوده است و بهترین سوغات و یادگاری از سفر مسافران به جنوب کشور می باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۶ ، ۱۰:۲۸
میثم حسن زاده

صنایع دستی
صنایع دستی به مجموعه ای از هنر و صنعت ها اطلاق می شود که با استفاده از مواد اولیه بومی وانجام مراحل تولیدی به کمک دست وابزار دستی موجب تهیه وساخت محصولاتی می شود که ذوق هنری وخلاقیت فکری سازنده یه نحوی تجلی یافته وهمین عامل وجه تمایز اصلی این گونه محصولات از مصنوعات مشابه ماشینی وکارخانه ای است صنایع دستی در واقع یکی از هنر های سنتی به جا مانده از پیشینیان است ونشانگر سنتها ونحوه زندگی مردمان آن منطقه می باشد که با استفاده از امکانات وقابلیتهای منطقه ملزومات مورد نیاز خود را تهیه می نمودند.

ما در اینجا به دو نوع از صنایع دستی قدیمی در شهرستان میناب که قدمت صدها ساله دارند اشاره می کنیم  صنایع دستی سفالی و حصیر ی که برای ساختن صنایع دستی حصیری از برگ و مشتقات درخت خرما  استفاده می شود در واقع این دو نوع صنایع دستی در گذشته کاربرد زیادی در زندگی مردم میناب داشته اند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۴۱
میثم حسن زاده


زیور آلات مردم مینـاب (هرمزگان)



 سهراب سعیدی/ نویسنده، محقق، روزنامه نگار



 شرابـه   ( ŠAR âBE  )

شرابـه که نام دیگر آن چوک‌چگوری بوده انگشتری بزرگ مورد استفاده بزرگان و ثروتمندان بوده است که برای فخرفروشی و مباهات آن را به دست می‌کردند این نمونه انگشتر امروزه در دست مردمان میناب دیده نمی‌شود.

 

 کـری  (KARI )

کـری وسیله‌ای زینتی بوده که بیشتر مورد استفاده کودکان قرار می‌گرفته است. به این صورت که کری را به مچ پای کودک می‌بستند و چون زنگوله داشته به هنگام دور شدن کودک، مادرش از وجود او باخبر می‌شده است ؛ کری انواع و رنگ‌های متفاوتی داشته است ؛ یک نوع آن زنگوله‌دار بوده ، که چنانچه شرح آن رفت مورد استفاده کودکان است ؛ نوع دیگر آن نقره‌ای بوده که زنان اشراف و بزرگ زادگان از آن استفاده می‌کردند ، نمونه‌ای دیگر نیز موجود بوده که نگین‌دار و فیروزه‌ای بوده و این نوع بیشتر در بین طبقه متوسط جامعه‌ی  میناب رواج داشته است و بالاخره نوعی کری مسی نیز وجود داشته که فقرا از آن استفاده می‌نموده‌اند.

 

گل واختـا:   (QOLVâXTâ )

گل‌واختـا طلائی بوده که اشرفی و مهره‌های طلا به آن اضافه می‌نمودند و در مجالس عروسی به گردن نوعروسان می‌آویختند ؛ نمونه‌ای دیگر از این نوع وسیله‌ی زینتی رادگل بوده که جهت زینت زنان مورد استفاده قرار می‌گرفته است. رادگل به رنگ زرد و طلائی بوده ولی رنگ طلائی آن پس از مدتی از بین می‌رفته از این نوع گل ، در بین خانواده‌های و خانم‌های فقیر و بزرگان در مجالس شادی و عروسی از آن استفاده می‌کردند.

 

 حلقه برقع و گیر طلا: ( Halka Borka-o-Gire Talâ )

حلقـه‌بـرقـع وسیله‌ی اتصال بند به برقع بوده که از جنس طلا ساخته می‌شده و در بین بعضی از خانم‌های اشراف و ثروتمند مورد استفاده قرار می‌گرفته است ؛ کاربرد حلقه برقع در جامعه‌ی امروزی میناب نیز به چشم می‌خورد؛ امّا گیرطلا وسیله‌ای بوده که جهت نظم و آرایش موها، خانم‌ها از آن استفاده می‌کردند کاربرد این نوع گیر اینک در میناب رواج ندارد.

 

مـاه: ( Māh )

مـاه همانگونه که از اسم آن پیداست طلائی بوده که به شکل هلال ماه ساخته می‌شده است و برای بستن روی پیشانی در جشن‌های شادی و عروسی آن هم توسط زنان اشراف و بزرگان  میناب مورد استفاده قرار می‌گرفته است.

 

مریه (Moryeh) :

مریه نوعی گردنبند است که دو نوع طلا و بدل دارد؛ مریه طلا را معمولاً خانم‌های اشراف و بزرگان منطقه می‌پوشیدند و در گاهی موارد نیز به خانم‌های عمله اجازه داده می‌شد تا در جشن‌های عروسی خود ، نوع بدل آن را مورد استفاده قرار دهند.

 

 مودی: ( Mudi )

مودی یک نوع گردنبد ساده است که با یک پارچه‌ی سیاه و باریک که روی آن مهره‌های ریز و نگین‌های فیروزه ، سبز و قرمز وجود داشت درست می‌شده است. در هنگام پوشیدن - توسط خانم‌ها- این گردنبند به طور کامل به گردن می‌چسپیده است.

 

 خلخال (čalčāl) :

خلخـال بازوبندی بوده که میان آن خالی و در آن از دانه‌های ریز برای تولید صدا در هنگام بالا و پائین آمدن دست استفاده می‌شده است. جنس این خلخال نقره بود و معمولاً کاربرد آن در مجالس عروسی، شادی و رقص و پایکوبی بوده است.

 

 ریستک: ( RISTAK )

ریستَک یک وسیله‌ای زینتی بین خانم‌هاست  که  در گذشته به آخر موهای خانم‌هایی که موی فر یا کوتاه داشتند بسته  می‌شده ،  تا گیسوهای آن ها را دراز و کشیده جلوه دهد جنس ریستک از یک نوع پشم سیاه است و که آن را مانند مو می‌بافتند. و معمولاً در مراسم‌های عروسی از این وسیله‌ی زینتی استفاده می‌شده است.

 

 دلگوشـی (Delgoši) :

دل‌گوشـی چنانچه از نام آن پید است؛ گوشواره‌ای بوده است که با سوراخ نمودن لاله‌ی گوش از آن آویزان می‌شد ؛ این گوشواره طلا آنقدر بلند بوده که اندازه‌ی آن به هنگام آویزان شدن از گوش تا روی سینه‌ می‌رسیده است این گوش آویز مخصوص خانم‌های اشراف و اعیان و جهت خودنمایی و فخر فروختن آن‌ها نسبت به یکدیگر به کار می‌رفته است.

 

گلکـی: (Gelaki  )

گِلَکی نوعی گردنبند طلا است که از مهره‌های سنگی قرمز رنگ و دانه‌های اشرفی ساخته می‌شده این گردنبد دو بند کوتاه و بلند داشته که در هنگام پوشیدن دو بند آن به هم وصل می‌شده است ؛ این گردنبد طلا نیز در نزد خانم‌های ثروتمند رواج داشته است.

 

کنـری: ( Kenri )

کِنـری گوش‌آویزی است که در دو نوع طلا و برنز رایج بوده است؛ این گوش‌آویز در لاله گوش آویزان نمی‌شده و بلکه در قسمت بالاتر قرار می‌گرفته است به آخر کنری مهره‌های ریزی آویزان می‌نمودند که به آن زینت و جلایی خاص می‌بخشید ،کنری طلای مخصوص بزرگان و نوع برنزی آن مورد استفاده فقرا بود.

 

گسر (Gaser) :

گَسِـر نوعی دستبند است که  در گذشته از مهره‌های سرخ رنگ برای ساخت آن استفاده می‌شد؛ شکل این دستبند به صورت تسبیح بود که در مچ دست قرار می‌گرفت ، بجز گسر نوعی دیگر از دستبند به نام‌های نمردنما(Namardnemâ)  به رنگ‌های آبی و کهربا ، با  مهره‌های زرد و بزرگ وجود داشت که بمانند گسر جهت زینت در مچ دست قرار می‌گرفته است.

 

شستی: ( šasti )

شستی حلقه‌ی انگشتری بسیار ظریف و لوزی شکل است که در گذشته آن را در انگشت سبابه می‌کردند،  جنس این انگشتر نقره و نگین آن فیروزه بوده است.

 

نتیجه گیری:

زیورآلات یک منطقه نیز به مانند پوشاک  در اثر گذشت زمان تغییر می‌کند و نوع و گونه‌های جدید و متفاوت از گذشته وارد بازار می‌شود، که با سلیقه‌های مردم آن روز همخوانی دارد، و چون  زیورالات و پوشاک نیز جزء فرهنگ یک منطقه می‌باشد  و همواره در حال دگرگونی است باید برای اینکه آیندگان نیز از پیشینه‌ی فرهنگی شهر و محل زندگی خود آگاهی داشته باشد این  مظاهر فرهنگی را جداگانه ثبت نمود  و من با ارائه این مقاله چنین هدفی را دنبال کردم .

منابع و مآخذ :

ـ کاکاسی ،روت ترونرویل، ( 1380 )، تاریخ لباس ، ترجمه ی شیریت بزرگ مهر ، تهران ، توس .

ـ سعیدی، سهراب ، ( 1387)، صنایع دستی و پنج شنبه بازار میناب ، قم ، دارالتفسیر .

ـ سعیدی ،سهراب ، ( 1386)، فرهنگ مردم میناب ، تهران ، ائلشن .

 

نویسنده: سهراب سعیدی    سهراب سعیدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۴ ، ۲۳:۴۲
علیرضا جعفرى


پیشینه تاریخی پنج شنبه بازار میناب

 

 سهراب سعیدی/ نویسنده، محقق، روزنامه نگار


هرمز کهنهبندر هرموز ـ هرمز کهنه یا میناب



پنج‌شنبه بازار میناب از جمله موزه‌های فرهنگی و هنری بجای مانده از دوران کهن میناب است که تاریخ آن با تاریخ میناب در آمیخه است این بازار از زمان تشکیل تمدن‌های اولیه بشری مانند سومر ، آکد ، آشور و بابل اهمیت داشته است و از آن استفاده‌ی تجاری می‌شده است به طوری که هرمز بری یا هرمز کهنه - میناب -که در تاریخ آن را به اردشیر بابکان و یا حتی قبل از آن نسبت می‌دهند رونق فوق العاده‌ای داشته و تمام بنا در دریای عمان را زیر فرمان داشته است این بندر روزگاری پر جنب و جوش بوده و زمان داران بزرگی بر آن  حکومت کرده‌اند و همچنین از مردان پرکار آن می‌توان یاد کرد که با دورترین نقاط جهان که تا آن زمان شناخته بود داد و ستد داشته‌اند در سفرنامه‌ی مارکوپلو آمده است: « هرمز ، میناب ، بندری خوب دارد و همه بازرگانان از همه بخش‌های هندوستان با کشتی‌هایشان به اینجا می‌آیند و ادویه و سایر کالاهای تجاری می‌آورند مانند سنگ‌های قیمتی و مروارید ، ابریشم و پارچه‌های زرباف به رنگ‌های گوناگون و عاج و کالاهای دیگر و آنها در بازار ( پنجشنبه بازار ) ، کالاهای خود را به مردانی می فروشند ، که آن را به همه جای جهان می‌برند و به بازرگانان دیگر می فروشند ؛ هرمز ( میناب ) واقعاً شهری است خیلی متنوع و پرتجارت. » (1)

 

ادریسی ، استخری ، ابن‌حوقل ، افضل‌الدین کرمانی ، حمدا... مستوفی ، ابن‌بطوطه و تقریبا ً همه‌ی منابع معتبر تاریخی اهمیت هرمز کهنه ( میناب ) را به منزله‌ی بازار کرمان و باراندازی طبیعی مورد تایید قرار می‌دهند در این ارتباط ، مقدس بازار هرمز (میناب ) را ستوده و می‌گوید: « شهر بازار نیکو دارد و از قنوات مشروب میگردد و خانه‌های آن از خشت ساخته شده است. » (2)

 

استخری نیز در مسالک و ملاک می‌نویسید: « هرمز میناب مجمع بازرگانان کرمان است و فرضه دریاست، بازار و مسجد آینه دارد و بازرگانان به روستا باشند و این ناحیت نخل بسیار دارد و بیشتر ارزن کارند. » (3)

 

ابن‌حوقل نیز در کتاب صوره الارض ( تا سیف 367 هـ . ق ) درباره میناب و بازار آن می‌گوید: « ..... پس  از آن کناره دریا به شهر هرمز ( میناب ) منتهی می‌شود که بندر کرمان آباد و پرگل و گیاه و دارای خرما و هوای گرم است نام دیگر هرمز شیر است. و آن شامل خانه‌هایی است در دره میان دو کوه می‌باشد که من درسال 330 ( هـ .ق ) به آنجا رسیدم امیر شهر آن زمان محمد بن مرزبان از مردم شیراز که ملقب به صاحب السیف و القلم بود همچنین ابن‌حوقل هرمز را بندرگاه و مرکز تجارت کرمان و محل داد و ستد آورده است  از مسجد جامع و رباط و از تعداد خانه‌های آن سخن به میان می‌آورد. » (4)

 

 پنج شنبه بازار میناب بر سر راه بازرگانی هندوستان و  چین و امپراطوری رم و سرزمین‌های اسلامی و یکی از بزرگترین باراندازها و بارکده‌های جهان بوده است ، از سال 628 هجری و در زمان اتابک ابوبکر ، پادشاه فارس ، جزیره هرمز به جای بندر هرمز مرکز بازرگانی خلیج فارس شده است.

 

هرمز باستانی پس از حمله‌ی عرب‌ها به ایران بندری بود که زرتشتی‌های فراری در آن جا سوار بر کشتی می‌شدند و به فرار خود ادامه می‌دادند از سده دهم میلادی هرمز کهنه از نظر کلاهای کرمان و سیستان اهمیت داشته است و کمی پیش از آمدن مارکوپولو به ایران این آبادی وارد بازار جهانی شده ً هرمز کهن میناب درآن روزگان 40000 چهل هزار جمعیت داشته امروزه برای ما بدرستی معلوم نیست که چرا شهر بزرگ و خوب هرمز میناب به جزیره خشک و بایری منتقل شده است شاید علت این اشکال حمله مکرر قبایل خشن به هرمز بوده است که قدرت بزرگ روزگاران مشرق زمین به جزیره‌ای خشک و سوخته  انتقال یافته است.

 

در روزگاران گذشته در پنج‌شنبه‌بازار میناب برده خرید و فروش می‌شده است چنانچه مارکوپولو می‌نویسد: «ساکنان هرمز باستانی سیاه چرده‌اند و پیرو دین اسلام - ظاهراً کثرت سیاه‌چردگان که ناشی از  تجارت برده بوده ، به طوری خاص  نظر مارکوپلو را به خود جلب کرده است مارکو اضافه می‌کند - که مردم هرمز از خرما شراب می‌گیرند و به آن ادویه می‌زنند که خیلی خوشمزه است و در میان فراورده‌های آن نیل بیش از هر چیز دیگر شهرت دارد و کالاهای بازرگانی آن علاوه بر شراب عبارتند از: برنج ، غلات ، طلا ، نقره ، صندل و ادویه و این شهر بازرگانان ثروتمندی داشته که با هندوستان و چین در داد و ستد بودند و در فضای بزرگی در ویلاهای پراکنده که در اطراف شهر قرار داشت به سر می‌بردند و انبارهای بزرگ کالا هم در پیرامون شهر وجود داشت.» (5)

سدیدالسلطنه درکتاب بندرعباس و خلیج فارس - که در 100 سال پیش گذشته است - میگوید: « در میناب دو گروه تجارت عمده می‌نمایند ، هندوها که هفت تجارت خانه‌اند ، و بحرینی‌ها که سه تجارتخانه می‌شوند. کسبه و اصناف آنها عبارت‌اند از: لاری‌ها ،  جهرمی‌ها ، بحرینی‌ها و اوزی‌ها . واردات عمده آنها از رودان جو و گندم و خرما و حنا و نیل و چغاله‌ی انبه است. و از بشاگرد و رودبار و بلوچستان جو وگندم و سایر حبوبات و کنجد و روغن و کرک و پشم ، روغن و کرک و پشم را تجار ابتاع می‌نمایند برای حمل به هند و برنج و قند و شکر و چاهی و ادویه‌جات و تریاک را تجار از قشم و عباسی وارد مینماید ، گاهی از لنگه هم وارد میشود و آنچه از آنجا حمل به قشم و عمان و لنگه و بصره و هندوستان میشود خارَک و خرما و حنا و روغن و پشم و کرک و انبه و آبلیمو و چغاله و سِوند و حصیر و ظروف سفال است. که از این همه پشم و کرک و خارک پخته مخصوص هندوستان وخرما مخصوص قشم و عمان ، و حنا مخصوی بصره و غیر از اینها حمل سایر نقاط میشود.»

 

اینک نیز بیان گذشته پنجشنبه‌ بازار میناب یکی ازفضاهای دیدنی و مهم شهر میناب است که با فعالیت اقتصادی مردم درآمیخته است و همچون گذشته از رونق فوق‌العاده‌ای برخوردار است در آن ایام پنجشنبه بازار میناب محل داد و ستد بازرگانان هندوچین ، رم ، بصره ، عمان و ... و همچنین بازار و بند آباد کرمان و سیستان بوده است و از چنین اعتباری برخوردار بوده که قبل از ورود مارکوپولو به ایران وارد تجارت جهانی شده است.

 

این بازار حتی از زمان تشکیل تمدن‌های اولیه‌ی بشری مانند سومر، آکد ، آشور و بابل با اهمیت بوده است. و مهمترین بندر تجاری خلیج‌پارس همین بندر هرمز کهنه بوده که اینک خرابه‌های آن در کنار خور چاخا در اطراف بندر کرگان و کلاهی و بندزرک دیده می‌شود و مرکز این بندر پر رونق تیاب بوده است.

 

در بازار این بندر انواع محصولات کشاورزی و زینتی و همچنین صنایع‌دستی و مهم‌تر از همه تجارت برده رواج داشته است و بازرگانان کالاهای بازرگانی خود را از راه خشکی و دریا به میناب آورده و در آنجا به فروش    می‌رساندند و کالاهای نادر میناب را نیز خریداری می‌نموده‌اند. البته در اوایل معامله پایاپای بوده است مثلاً بازرگانان هندوستان ادویه و سایر کالاهای بازرگانی را به میناب آورده و از میناب خارَک پخته‌ی درخت نخل زرگ و حلو را به هندوستان برده‌اند و در مراسم‌های عروسی از آن استفاده نموده‌اند. البته امروزه نیز روستای محمودی میناب هر ساله مقدار زیادی خارک را از طریق دبی به هندوستان صادر می نمایند.

 

و این تجارت همواره رواج دارد. با این تفاوت که دیگر از معامله‌ی پایاپای خبری نیست. شکل و ساختار ظاهری پنج شنبه بازار میناب در گذشته که اینک میدان شهدا جای آن را گرفته دایره‌ای شکل بوده و تجار، کشاورزان و هنرمندان در این دایره‌ی مبادله کالا ، به خرید و فروش کالا مشغول بوده‌اند با این توضیح که پنج شنبه بازار به دو قسمت تقسیم می‌شده و در یک قسمت مخصوص معامله‌ی گاو گوسفندان و شتر و الاغ و همچنین مرغ و تخم مرغ و سایر فرآورده‌های لبنی و علوفه بوده و قسمت دیگر بازار محصولات کشاورزی و صیفی‌جات و صنایع‌دستی خرید و فروش می‌شده است.

 

اوج رونق این بازار که دارای شهرت آن نیز شده روزهای پنج شنبه بوده به طوری که مردمان روستاها در طول یک هفته تلاش و کوشش محصولات خود را جمع آوری کرده و صنایع‌دستی خود را ساخته و برای فروش به این بازار برده‌اند که این صنایع عبارت بودند از: جاسک ، تولک ، زنبیل ، گفه ، کفت ً قفسً  ، تک ، بادیل ، جَهله ، گِراشی ، کندوک ، و ... بیشتر در روستاهای بهمنی ، پشته ، حکمی ، چلو ، محمودی ، شهوار و ... ساخته می‌شده همچنین پارچه‌هایی که در کارگاه‌های پارچه‌بافی گروگ و کلیبی بافته می‌شده نیز در این بازار خرید و فروش و به هندوستان و پاکستان صادره گردیده است. و در واقع این دو روستا پارچه‌های کل هندوستان و پاکستان را تامین می‌کرده‌اند که امروزه این صنعت به فراموشی سپرده شده است.

 

 

(1)    مارکوپول ص 274

(2)    احسن السقایم فی معرفه الاقایم 1361

(3)    مسالک و ممالک ، استخری 142

(4)    صوره الارض ابن حوقل ص 67

(5)    همان ص23

 

 

تهیه و تدوین: سهراب سعیدی

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۳ ، ۰۱:۰۳
علیرضا جعفرى

صنایع دستی

 

سفال‌گری

ازمهم ترین صنایعی است که در روستاهای اطراف میناب از جمله بهمنی ، شهوار و حکمی رواج دارد . مهم‌ترین محصول سفالی ، کوزه آبی به نام جهله است که به صورت گرد و کروی با کردنی استوانه‌ای شکل ساخته می‌شود و بنا به شکل و ترتیب آن نام‌های مختلفی دارد ، مانند جهله گردن غزالی ، جهله مورک و جهله بوکو . قلیان ، سرقلیان ، گشته‌سوز، انواع اسباب بازی‌های سفالی و انواع لیوان از دیگر اجناس سفالی هستند.

برقع                   
برقع یا نقاب پوششی است که هم به عنوان حجاب و هم محفوظ ماندن از نور خورشید استفاده می‌شود. بر اساس رنگ آن می توان تشخیص داد فردی که از آن استفاده می کند ، ازدواج کرده یا نه و یا حتی شوهر خود را از دست داده‌اند، مثلا دختران از برقع‌هایی نارنجی یا زرد ، خانم‌های جوان متاهل و تازه عروسان از رنگ‌های قرمز همراه با نارنجی ، خانم‌های مسن و متاهل از رنگ های دور قاب مشکی و خانم‌های پیر از برقع‌های مشکی استفاده می‌کنند

 

گلابتون‌دوزی 

دوخت طرح‌های زیبا و منقش در پارچه با نوارهایی طلایی ، گلابتون نام دارد که در تزئین لباس محلی زنان به کار می رود

خوس‌دوزی 

در این هنر ، لباس‌های محلی را با نوارهای نقره‌ای رنگ ( خوس ) که از لابه لای پارچه توری گذرانده‌اند ، تزئین می‌کنند .

سوزن‌دوزی 

سوزن‌دوزی یکی از هنرهای مختص این منطقه است که برای تزئین لباس و وسایل دیگر استفاده می شود

حصیربافی 

حصیربافی رایج‌ترین صنایع دستی میناب است . وجود نخلستان‌ها و درختان خرمای فراوان فرصت را فراهم آورده تا با شاخ و برگ آن ، گونه‌های مختلف حصیر بافته شود .

 

مهم ترین محصولات حصیربافی میناب عبارتنداز :

سِوِند : حصیری زمخت و خشن است که برای ساخت و برپایی کپر و سقف ساختمان استفاده می شود .

پری :  از نظر زبری و زمختی بافت شبیه سوند است و از آن برای بسته‌بندی خرما استفاده می‌کنند. 

تک:  نوعی زیر انداز نرم و ظریفی است که از الیاف و برگهای باریک و نرم درخت خرما بافته می‌شود

کنتل ظرفی گرد و مدور، با درپوش مخصوص برای نگهداری غلات و حبوبات است .

گفه : نوعی ظرف است که معمولا برای میوه و خرما استفاده می‌شود . آن را دررنگ‌ها و طرح‌های مختلف می‌سازند .

سپ : سپ شبیه به سینی دایره شکل است که اطراف آن را قابی محکم دربرگرفته واندازه ها ورنگ های مختلفی دارد

ازدیگرصنایع حصیری می توان به بادبزن ، جارو پیشی ،کندوک هارتی که نوعی ظرف نگهداری آرد است ، کندوک نونی ، هاردکیزکه نوعی الک و غربال است ، کرسی بلی، دهوک، کتل، سرجهله، مچک و ... اشاره کرد

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۳ ، ۰۵:۰۲
علیرضا جعفرى