۳۰ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

جوان مینابی

هر آنچه در میناب می گذرد و‌هرآنچه می خواهید از میناب بدانید،به ما بپیوندید در کانال تلگرام جوان مینابی

نگهبانان جلگه میناب.

Telegram.me/javaneminabi

۰ نظر

۰ ۳۰ آذر ۹۴ ، ۱۴:۱۶

احسان دادی پور

شو یلدا یا چله کنتو

سلام وقتتون به خیر و نیکی انشاالله

امشو شو آخر پاییزن و بقول معروف شو یلدا یا همون شو چله،البته بقول بایی یون و بی بی یون خومون،شو چله کنتو ن

کدیمون تو مینوو رسم بودن که پسین روز آخر پاییز همه جمع ابودن لهه گپترون،اروتن انشتن داخل پاپه گل و داخل کودون آتشن بون شواکرده و دوره انشتن و همطو که چایی و گهوه و تازغ اخورشون،بایی و بی بی یون انشتن به تعریف چیچکا،چیچکا امیرارسلان نامدار،حیدر بیک و ....بعد چیچکا هم انشتن به خوندن شعرون حافظ و سعدی.

آجیل و تنقلاتشون هم،کسودنگ و گون و کنجد برشته و نخود کشمش و نخود برشته و کنگ جوش داده و خارک مغ حلو وزرک هسته.

بی بی یون هم انشتن به جون کردن شیرینی ون خوشی مثل،کلوچه محلی،حلوا ترک،تلی تراکن و گندم شمبری.

غذاون خوشی هم هسته که مخصوص شو چله کنتو هسته،مث هارتودازرد،کلمبا و شیرپا که وا نون گرده اچسپیده،که از بس خوش هسترن از خوردن شون سیر نابودی.

نویسنده:چوک مینو

۱ نظر

۰ ۳۰ آذر ۹۴ ، ۱۴:۰۹

احسان دادی پور

چیلک،سوند،گفاره و کتوک

چیلک،سوند،گفاره و‌کرگین

سلام اوی کل زندگی اخو بشما تعریف کنم.

من نومم پیش مغن،وقتی که به دنیا هوندم جام بلنده خیلی،جام بالاجایه، خودم گپ بودم خیلی،ولی بعضی رفیقونم تازه به دنیا اهوندن،خلاصه سرتون درد نیارم،یه روز یه پیرمردی از راه رسی و مامون دید،که بعععععله،پروند بسته وا دور مغ و لونک اخو زده و بالا،یتا داس هم واگته و هوند بالا، موقعی که هوند اول رو سراغ رفیکونم که کوچک هسترون و شروعه که به بریدن شون، منم خیالم راحته که کاری وا کار منه نین،تا دیدم نه بابا،داس اخو نهاده رو گردن ما و سرمون ادل توتوک جدای که و توش ایدا پایین،طوری وا کمر هوندم زیر که کمرم اخواسته لرد ببو ولی بخیر گذشت.

پیرمرد هم هوند پایین و اول رو سراغ رفیکونم که کوچک هسترن و پیشونشون،ادل محر جدای که، نهاده داخل جو هوی و خیس خیس که بودن واگته گروه گروه گره زده بیون و توشه دا بالا کرگین،من الا اترسیدم که وامن چ اوی بکن این پیرمرد،

هوند سراغم و سرپنگنم جدای که و وا چندتا دگه رفیکونم بمای بست وا همدگه و تو اوج زمستون،چله کونتو،بمای خوابوند داخل هو.

بعد چند روز به هما رفیکون کوچکم زیره وا بیون و برده شروعی که به همدگه گره زدن،مه الا هنگم کرده،کدرت خدا و سحره انگلیس،ای پیرمرده چ اکردنی؟؟تا بعدم فهمی که بعععععله چیلک ابافتنا.

چیلکونه بافت و رو چندتا پیرمرد دگه صدای زه و هوندن به ما اداخل هو درشون وا،من الا مگه ترسه واجونم کوته که الرزیدنم همطو

دیدم که پیرمردون به کتال نشتن و هما چیلک شون واگه و شروع شون که بما واهم گره زدن،خلاصه یکی دوساعتی گذشت تا تموم بو

از حق نگزریم عجب چیزی در هونده هو،خوشم هوند.

چهمت روز بدنگین آغا شرو شون که به پیچاردن ما بهمدگه،اخواستم خفه ببم نفسم در ناهوند،بزور و بدبختی طاقتم وا دیدم به ما بلند شون که و باهامون لهه بخوشون درسته که پیرمرد،یکتا گفاره و یکتا کرگین

داخل کرگین خوشه ولی گفاره زیاددخوش نهه،شو که ابوده تمبولک اهوندن و اجکیدن روم،درنگونم همه لرد بودن.

هما جا موندیم تاسالیان سال.

نویسنده: چوک مینو

۰ نظر

۰ ۲۹ آذر ۹۴ ، ۰۱:۴۹

احسان دادی پور

حسینعلی قضایی علیایی مینابی

مروری مختصر به زندگینامه شخصی که تعزیه خوانی جنوب کشور وشاید تمام ایران با اشعار زیبای او پابرجاست،حسینعلی قضایی علیایی مینابی

حسینعلی قضایی علیایی مینابی فرزند عبدالله بن باقر معروف به منصف(که خود یکی از نوحه سرایان بزرگ زمان خود بوده)اهل قضایی آباد علیای میناب.

از زمان دقیق تولدش اطلاعاتی در دست نیست،اما برطبق اسناد وگفته هایی،او در ربع اول قرن سیزدهم میلادی یعنی یکی از سالهای ۱۲۱۰تا۱۲۲۰که مصادف بوده با آغاز دوره حکومت فتحعلی شاه قاجار، متولد شده.

تحصیلات ابتدایی را نزد پدرش آموخت و برای تحصیلات تکمیلی اش به نجف اشرف رفت.ودر دوران ناصر الدین شاه به ایران بازگشت.

او پس از بازگشت به میناب باحمایت بزرگان میناب،رئیس محمدصالح و حاج شیخ محمدجعفر چیلک،شروع به سرودن مجالس تعزیه کرد.

در آن زمان منبر لب رودخانه میناب از بزرگترین و پررونق ترین اماکن عزاداری محسوب میشده که افراد زیادی از روستاهای مختلف به آنجا می آمدند،قضایی برای اولین بار مجالس تعزیه را برای این حسینیه سرود.

اما بعدازمدتی بین بزرگان آنجا دعوا و مشاجره شد وهرکس که قدرتی داشت میخواست که قضایی را مجاب کند که برای منبر آنها اشعار تعذیه بسرآید،از جمله این روستاها می توان به روستای کریان و نصیرایی اشاره کرد که بانیان تعزیه دراین روستاها هنوز هم مدعی هستند که نسخه آنها بهترین است.

قضایی در اواخر عمرخود بدلیل بی توجهی بزرگان و رئسای میناب نسبت به او به جزیره قشم می رود،که خود نیز اینطور میگه،که:در سنه ۱۲۸۳کمترین از میناب به سبب کم حرمتی بزرگان میناب به قشم بااهل وعیال رفته و در آنجا ساکن گردید.

او باقی عمر خود را در قشم گذراند و در همانجا وفات نمود،جسم پاکش را به زادگاهش قضایی آباد می آورند و همانجا به خاک میسپارند.

از جمله آثار او می توان به چهارده مسوده مادر به نامهای دستور ماه محرم،دستور ماه صفر ،دستور ماه رمضان،مجلس ذبح اسماعیل در صحرای منا،مجلس آدم وهوا وقتل قابیل،شهربانو،وفات ام البنین،وفات فاطمه صغرا،وفات حضرت زینب،وفات حضرت معصومه و ....نام برد

نویسنده:چوک میناب

۱ نظر

۰ ۲۸ آذر ۹۴ ، ۰۱:۲۲

احسان دادی پور

قلعه گرازو یا قلعه سراوان

این قلعه که البته مردم اون منطقه اونو به اسم قلعه سراهون(serahon)میشناسند در شهرستان میناب،بخش بندزرک،روستای گرازویئه قرار داره،

این قلعه تاریخی یکی از بناهای مهم شهرستان مینابه که کمتر کسی از اون اطلاعاتی یا حتی خبری داره،که متأسفانه بخاطر همین بی خبری دیگه آثار زیادی از این قلعه بجای نمونده.

طبق بررسی هایی که توسط کاوشگران میراث فرهنگی و تاریخی بعمل اومده،گواهی از این دارد که این قلعه پیشینه قدیمی و تاریخی کهنی داره و بطور دقیق مشخص نشده که مربوط به کدام عصر است و بیشتر اونو به دوره هخامنشیان و حتی ساسانیان ربط می دهند.

درگذشته بدلیل نزدیکی اون منطقه به سطح دریا،این قلعه یکی از بازارهای مهم محلی بوده،وطبق برخی گفته ها این قلعه بعنوان یکی از بندرگاه های مهم اقتصادی عمل میکرده.

اما باتوجه به کوره های سفال پزی که در این منطقه بدست اومده،نشان میده که این قلعه بیشتر مرکز فروش اجناس سفالی بوده است.

ادریسی،ابن بطوطه و مارکوپولو که در نوشته های خود میناب را بعنوان بندر هرمز معرفی می کنند،بیشتر بدلیل وجود این بازارچه تجاری در کنار ساحل بوده است.

البته داستان ها و افسانه های زیادی درباره این قلعه در اون منطقه وجود داره.

نویسنده:چوک مینو

۰ نظر

۰ ۲۶ آذر ۹۴ ، ۱۲:۴۸

احسان دادی پور