مـیـنـاب بـه زبـان شـعـر
مِه دِلُم هَنوز تَنگِ لُنگُ و کَپَرِن
مینُوی هر جا بِرِت از همه سرحدیُن سَرِن
چوک مُغِنُ ، لیمو و انباء
چوک دریا هر جا بِرِت ، سر دستیش اَبَرِن
همیقدر بس ، مه خیلی ازشون تعریف ناکُنُم
اَتِرسُم که اگه بِگَم ، چِهمُون ناپاک چِهمی بِزَنِن
مینُوی با غیرتن ، اهل علمُ و اَدَبِن
هر کجا حرف از معرفت بِبِو ، مینابی سرآمدن
فرقی نین پیر یا جَوون ، هَمَشون زحمتکشِن
با یه همه کار و تلاش ، اکثراً از قشر کم درآمدن
توی یه شهر کوچِک ، مشروب و مواد در فَغُنِنِ
نیروی انتظامیمون هم که فقط پی کسب درآمدن
...............