جـــوان مـیـنـابــی

جوانان شهرستان میناب
Instagram

جـــوان مـیـنـابــی

جوانان شهرستان میناب

اسلایدر

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
جـــوان مـیـنـابــی

فضایی برای معرفی هرچه بیشتر این شهر جنوبی ایران؛ همچنین تلاش برای معرفی آداب و رسوم، صنایع دستی، محصولات غذایی، کسب و کار و نوع گویش های مختلف این شهرستان به جوانان امروزی...

«مرجعی برای جوانان میناب»

نوروز در میناب

پنجشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۵، ۰۱:۳۹ ق.ظ


نـوروز در مـیـنـاب

به کوشش سهراب سعیدی


آماده شدن برای نوروز در میناب

آماده شدن برای نوروز در میناب



نوروز از مراسم بسیار کهن ایرانیان آریایی است و آن واژه‌ای برخاسته از تاریخ ایران زمین است که به پاس نو شدن طبیعت و روئیدن سبزه و گل شروع می‌شود و در این ایام کتاب هستی اوراق خود را در مقابل دیدگان اهل خرد و نظر می‌گشاید و گردش ایام و گذرا بودن عمر را به انسان متذکر می‌شود.

نوروز عزیزترین روز سال نزد ایرانیان است به طوری که « اجرای مراسم جشن نوروز و گستردن خوان نوروزی در طول تاریخ بی‌نهایت با شکوه و جلال برگزار می‌شده است و در برخی از برهه‌های تاریخ با وجود مخالفت‌هایی که می‌شد نتوانستند این رسم و دیگر مراسم را که موجب وحدت و هویت ملی ایرانیان است از میان بردارند. » ( بیگدلی: 1383: 13)

« مجموعه آئین‌های نوروزی از چهارشنبه آغاز می‌گردد و با آئین سیزده نوروزی پایان می‌پذیرد و همه‌ی آن‌ها با فروهرهای درگذشتگانی که روزهای پایان سال برای دیدار خود بر زمین می‌آید پیوستگی دارد » (فره وشی : بی تا : 43) و با حیات طبیعت روح رفتگان باز می‌گردد و چند روز را در سرای دنیائیشان و با بستگان می‌گذرانند.

درباره‌ی پیدایی نوروز اعتقادات زیادی وجود دارد از جمله اینکه ؛ جم در این روز تاج مرصعی بر سر نهاد و چون آفتاب بدان تابید و شعاع آن پراکنده شد مردم شاد شدند و گفتند امروز روز نو است و چون در زبان پهلوی شعاع را «شید» می‌نامند پس نام جم را جمشید گذاشتند و از آن روز به بعد این مراسم به نوروز جمشیدی معروف شده است ،که البته در فارس‌نامه‌ی ابن بلخی، نسبت دادن نوروز به جمشید با ابهامات و تردیدهایی روبه رو شده است.

در تاریخ آمده است روزی که حضرت محمد (ص) خلافت را به حضرت علی سپرد نوروز است؛ البته برای حفظ جشن نوروز از چشم زخم متحجران تمام مردم ایران نوروز را با جشن به خلافت رسیدن حضرت علی (ع) مصادف دانسته اند:

نوروز رسید گل به چمن رام گرفت         جمشید جم از دست فلک جام گرفت

روزی که علی نشست بر جای نبی           از فـضل خدا زمانه آرام گرفت

افسانه‌ها، درباره‌ی پیدایش نوروز زیاد است و چون عنوان مقاله‌ی من نوروز در میناب (هرمزگان) است در این گفتار کوتاه و فشرده کوشش خواهم کرد که نوروز را در میناب معرفی نمایم.

نوروز رسید از کرم لم یزلی             بلبل به شعف خواند به آواز جلی

مرغان هوا به همدیگر می‌گویند       بخشید خدا تخت خلافت به علی

 

آداب نوروز

در عید نوروز مردم میناب پیشانی و شاخ گاو و گوسفندان و همچنین در منازل را با گِلَک (گِل‌سرخ) رنگین می‌سازند ودر این راستا بر این باورند که زمین روی شاخ گاوماهی قرار دارد و نوروز روزی است که گاوماهی برای رفع خستگی زمین را از این شاخ به آن شاخ منتقل می‌سازد و احیانا نوروز اگر زلزله‌ای رخ می‌داد آن را در اثر جابجا شدن زمین از یک شاخ به شاخ دیگر گاو می‌دانستند  نوروز اگر زمستان پر بارانی داشته باشد، فرح‌بخش و نشاط‌انگیز است و سبزه و گیاهان زینت بخش فضای دشت و دمن خواهد بود.

در دوران گذشته در شب و روز فروردین وسایل منزل از جمله: کوزه‌های سر شکسته ، حصیر و بوریا را که کهنه شده بودند دور می‌ریختند و سپس به انتظار رؤیت رنگین‌کمان می‌ماندند و بر این باور بودند که هر گاه در آسمان رنگین‌کمان بیاید سال تحویل داده است و آنگاه به پیشانی حیوانات گلک ( نوعی گل سرخ رنگ) می‌زدند و پیرزنان و پیرمردان نیز سر خود را حنا می‌زدند و زنان جوان نیز دست و پای خود را با حنا نقش و نگار می‌انداختند و سپس لباس نو می‌پوشیدند، زنان نقاب (بُرکَع) نو به صورت می‌بستند و مردان نیز لُنْگ (نوعی شلوار مردانه) می‌پوشیدند و همگی بر چشمان خود سرمه می‌کشیدند و به همدیگر مژدگانی می‌دادند.

در ایام نوروز در باغ‌های اطراف میناب (روستای محمودی و نصیرائی) و دیگر روستاها ؛ گُلی به رنگ بنفش می‌روید که با نام  بهارَکو (bahaarako) معروف است و معمولا دختر خانم‌ها و آقا پسرها آن گل‌ها را به بند می‌کشند و به گردن می‌آویزند.

در گذشته به هنگام تحویل سال، تمام اقوام و طایفه در خانه‌ی  بزرگ فامیل و یا پدر و مادر جمع می‌شدند و شب نشینی  راه می‌انداختند و کهنسالان مجلس نیز چیچکا (قصه) تعریف می‌نمودند و از خاطرات خوش خود و همچنین از گذر ایام سخن می‌راندند.

به هنگام تحویل سال نیز گل‌های نوروزی که در فصل نوروز به صورت خودرو می‌رویند می‌چینند و در خانه‌های خود می‌گذارند و همین طور برگ درخت انبه و زیتون ( گوآوا ) را به در خانه‌هایشان می‌زدند تا کهنگی آن‌ها از بین برود؛ از دیگر اعمال نوروز در میناب که توسط خانم‌ها انجام می‌گرفت رنگ کردن تخم مرغ با گلک (گل سرخ) بود تا به هنگام تحویل سال به کودکان خود هدیه دهند و هم این که آنها بر روی آتش نمک می‌ریختند و همچنین وسط ابروهای خود را نیز با گلک (گل سرخ) رنگ می‌نمودند و به مانند خال هندی‌ها زینت می‌دادند.


سبزه‌ی نوروزی

مهمترین مظهر محیطی نوروز ، سبزه‌ی نوروزی است که پیام‌آور نو شدگی و بار زایی طبیعت است، سبزه‌ی نوروزی به هنگام فرارسیدن نوروز باید پیش چشم باشد مردم میناب دو سه هفته پیش از نوروز،گندم، جو، ارزن، ذرت، لوبیا، نخود و ماش می‌کارند و در گذشته نیز با نزدیک شدن به سال نو هسته‌ی خرما را درون خانه‌هایشان می‌کاشتند تا جوانه بزند و سبز شود و در هنگام تحویل سال از آن استفاده کنند.

 

پوشاک نوروزی

بیشتر مردم میناب به پوشاک نوروزی اهمیت می‌دهند ،گویی تا پوشاک آن‌ها آماده نشود ، نوروز نمی‌رسد از این رو بازار پارچه فروشان و لباس فروشان سخت داغ است چرا که به هنگام نوروز همه می‌خواهند لباس‌های نو بر تن کنند و سال نو را با شادی و رخت نو آغاز نمایند؛ آن دسته از مردمان را که نیز توانایی خریدن لباس ندارند با خود این شعر را زمزمه می‌کنند:

                      عید ما نـوروز ما              کهنه قـبا هر روز ما

که از شعر فوق اهمیت دادن به لباس و پوشاک نوروزی به خوبی دریافت می‌شود.

خانم‌ها به هنگام تحویل سال ، بُرکَع‌های (نقاب) خود را دور می‌اندازند و برکه‌های نو می‌پوشند که البته رنگ برکه‌ها (نقاب) متفاوت است واز رنگ آن برکه‌ها به خوبی می‌توان فهمید که پوشنده‌ی آن برکه دختر است یا بیوه است و یا اینکه شوهر دارد یا به کدام فامیل و تبار و قبیله و طایفه وابسته است.

اما با آمدن نوروز مردان نیز لنگ‌های (شلوار) کهنه‌ی خود را دور می‌انداختند و لنگ دیگری می‌پوشیدند.


نهادن بوی خوش بر آتش

قبل از فرا رسیدن سال نو ، منازل سرشار از بوی خوش اسپند ،کندر ،گشته، بوورسی و بو زعفرانی می‌شد مردم میناب از گِشتَه (  qeŠ ta) که یک نوع بخور است برای معطر کردن اتاق و لباس‌ها به کار می‌بردند ،که البته مواد اولیه‌ی برای ساخت گشته از هندوستان می‌آوردند ـ و سابقه‌ی آن بر می‌گردد به زمانی که میناب (هرمز کهنه) در دوره‌ی ساسانیان وارد تجارت جهانی شده بود- که مواد آن عبارتند از: پوج عود، لوبن، مشک، عنبر، بنت سودان و شکر.

اهل میناب بر این باورند که اگر به هنگام درست کردن این ماده‌ی خوشبو، شخصی ناپاک از بیرون خانه بیاید و سلام کند این مواد خراب می‌شود و در نوروز آن سال بوی خوش نخواهند داشت.

اما از دیگر مواد خوشبو که در گذشته و در ایام نوروز مردم میناب آن را مورد استفاده قرار می‌دادند بوورسی است که از گل سرخ ، ورس ، جوز هندی، گست و کبوت درست می‌کردند ، رنگ این ماده سفید است و در ظرف در بسته نگهداری می‌شود؛ درگذشته خانم‌های مینابی با فرا رسیدن سال نو و در عروسی‌ها خود را با این ماده خوشبو و معطر می‌کردند بو زعفرانی نیز ازجمله ماده‌های خوشبو است که از جوز هندی و ملهب ساخته می‌شود ، این ماده بسیار معطر و خوشبو است و البته خیلی گران قیمت ، که در گذشته بیشتر مورد استفاده‌ی اعیان و اشراف بوده است.

پوج عود: خرده‌های یک نوع چوب معطر به نام عود که موقع بریدن و رنده کردن ، خرده‌هایی از آن باقی می‌ماند و از هندوستان آورده می‌شود و خیلی هم خوشبو و گران قیمت است.

لوبن: یک نوع صمغ درخت است و این هم درختی است خوشبو و در هندوستان.

مشک: که از ناف آهوی ختن گرفته می‌شود.

عنبر: مردم میناب بر این باورند که این ماده نیز از ناف یک نوع گاو در هند می‌گیرند که رنگ آن سیاه و بسیار خوشبو و گران قیمت است.

بنت‌سودان: عطر گل محمدی است.

ورس: موادی معطر و خوشبو که از هندوستان می‌آورند این ماده به مثل قهوه است.

گست: ریشه‌ی یک نوع درخت معطر است که در گذشته بازرگانان میناب از هندوستان می‌آوردند.

کبوت: یک نوع برگ درخت است که یک طرف آن سیاه و طرف دیگرش سفید است و از هندوستان می‌آوردند.


خانه تکانی

مردم میناب تقریبا از اوایل اسفندماه ، مبادرت به خانه تکانی و زدودن آلودگی از فضای خانه و کاشانه‌ی خود می‌نمایند و در روستاها ، فرش‌ها ، حصیرها را در جوی آب می‌افکنند و می‌شویند و اثاثه‌ی کم بها را به دور می‌افکنند و لوازم نو به جایشان می‌نشانند ، در شهر میناب نیز اشیایی را که به مدت یک سال جابه جا نشده را تمیز می‌نمایند ، قالی‌ها ، فرشینه‌ها و قالیچه‌ها را می‌تکانند و گرد و خاک آن‌ها را می‌گیرند و به غبارروبی و گردگیری از در و دیوار خانه و اسباب آن  می‌پردازند.


غذای نوروزی

اغلب غذاهای مورد استفاده در نوروز، البته در گذشته پیاز و سوراغ (نوعی چاشنی) و همچنین نان گندم و یا جو بوده است؛ همینطور شیر و دوغ گاو و چنگال (نوعی شیرینی محلی) نیز کاربرد داشت، مردم میناب بر این باور بودند که در سال نو باید از غذای تازه استفاده کرد؛ در این راستا اگر گندمی از قدیم در منزل داشتند آن را مورد استفاده قرار نمی‌دادند و به شالیزار می‌رفتند و از نو گندم می‌چیدند و با آسیاب آرد کرده و مورد استفاده قرار می‌دادند و بر این عقیده بودند که تا سال دیگر سفره‌شان پر از دسترنج خودشان خواهد شد.


اعتقادات نوروزی

در روز یا شب نوروز با شکم خالی نباید خوابید چرا که مادر نوروز شکمت را وارسی می‌کند و اگر دید که سیر هستی ، تمام سال سیر می‌شوی و روزی‌ات افزون می‌گردد ، ولی اگر با شکم خالی و گرسنه باشی ، رزق و روزی‌ات در آن سال کم می‌شود ، به طوری که در آن سال در بیشتر ایام گرسنه خواهی شد.

هرگاه مردم در نوروز رنگین‌کمان مشاهده می‌کردند بر این باور بودند که سال تحویل داده است مردم میناب بر این باورند که نوروز مادر دارد به همین خاطر در روز عید نوروز خوشه‌های تازه‌ی گندم و پیاز را بر سر در خانه می‌گذاشتند و معتقد بودند که سهمیه‌ی مادر نوروز می‌باشد در شب‌های نوروزی تاب می‌خوردند و بر این باور بودند که تاب خوردن در این ایام موجب ریزش گناهان می‌شود، اگر در نوروز انسانی به سرای باقی می‌شتافت ، هفت زن به رودخانه می‌رفتند و سنگ جمع می‌کردند و آنگاه قبر را می‌بستند. اگر کسی چند روز قبل از نوروز به وادی خاموشان می‌پیوست و در آرامستان ابدی آرام می‌گرفت به هنگام رسیدن نوروز ، برایش عزا نمی‌گرفتند و بر این باور بودند که یک سال از آن ماجرا گذشته است.

هوای دام زا : اعتقاد بر این است که هوای دام زا  ، ده روز قبل از نوروز یا ده روز  بعد از آن حادث می‌شود. در این  ایام هوا ابری و گرفته است ولی باران کمتر می‌بارد. این روزها زمان زایش حیواناتی کوهی نظیر آهو، قوچ و پازن است. بره‌های این حیوانات از آب و رطوبت اندک باران استفاده می‌کنند. بدین علت است که به این نوع هوا ، هوای دام زا می‌گویند.


نوروز و بازی‌های آن


جوکو نوروزی

بازی جوکو نوروزی در فصل بهار و در ایام نوروز برگزار می‌شود این بازی به بادمور ( badamor) نیز معروف است و در بین دختران و پسران جوان مشترک می‌باشد ، شروع بازی به اینگونه است که بازیکنان طنابی محکم که به اصطلاح محلی به آن پروند (parvend) می‌گویند و کروشنگی (  KUROŠENQI  =جاپایی) بر آن گذاشته اند ،  می‌نشینند و در حالی که همدیگر را هل می‌دهند ، تاب بازی می‌نمایند ، ولی پسران برای اظهار وجود و اثبات قدرت پا  و بازوان خود ، به صورت ایستاده سوار طناب می‌شوند و با تلاش فراوان و فعالیت زیاد ، طناب را به حرکت در می‌آورند و بعد اوج می‌گیرند که این تاب خوردن با پا زدنی شدید  همراه است.

 

 

کستی

از دیگر بازی‌هایی که در ایام نوروز برگزار می‌شود ، بازی کستی (کشتی) می‌باشد که داوران آن  پدربزرگ‌ها  و مادربزرگ‌ها  هستند. بازی بدین گونه شروع می‌شود که مادربزرگ‌ها و یا پدربزرگ‌ها ،  نوه‌ها  و یا  دیگر کودکان را دعوت به کشتی گرفتن  می‌کنند و هر کودکی که برنده شود عیدی دریافت می‌نماید .

اجرای این بازی به این گونه است که دو نفر لنگی  (: شلوار  مردانه   شبیه دستمال)  به کمر بسته و با هم کشتی می‌گیرند . این  بازی از نوع کشتی‌های سنتی بسیاری از شهرهای ایران است که طبق هیچ قاعده و قانونی نیست و هر کسی که بتواند  به هر ترتیب که شده پشت حریف را به خاک برساند ، برنده بازی است. برای این منظور هر یک از طرفین به هر حیله‌ای  دست می‌زنند تا پشت  طرف دیگر را بر زمین  زنند.

 نوروز‌ی خوانی

« ترانه‌های نوروزی و نوبهاری ، افزون بر بازگویی و توصیف عواطف و احساسات مردم در بازنگری نوبهار  و نوروز ، عموما به اشاعه فکر عامه می‌پردازد. هنوز هم در بسیاری از روستاها و شهرهای ایران ، نوروزی‌خوان‌ها ، این پیک‌های نوروزی چند روز پیش از نوروز ، به در خانه‌های مردم می‌روند و رسیدن نوروز و نوبهار را تهنیت  می‌گویند . » (طهماسبی : 26)

در میناب  کودکان به هنگام فرا رسیدن نوروز ، سرود نوروزی می‌خوانند تا به دستاویز آن از بزرگتر‌ها عیدی بگیرند :

« نوروز  نو باز  آمده / بلبل به آواز آمده  / فرزند  به صد ناز آمده / بابا بده نوروزیم / مادر بکن دلسوزیم / مادر به حق شیر تو /  در گردنم زنجیر تو / شب‌ها بخوردم شیر تو / بابا بده نوروزیم / مادر بکن دلسوزیم /  نوروزیم  ده شاهی است / کمتر کنی یک شاهی است / گر ندهی رسوایی است / بابا بده نوروزیم / مادر بکن  دلسوزیم /  ای بی بی نیکو سرشت / جای  تو باشد  در بهشت / طفلان دهندم سرزنشت / بی بی بده نوروزیم / مادر بکن دلسوزیم/ ای خاله ام ای با وفا / باشد  خدا  از تو  رضا / جای تو باشد کربلا / خاله بده نورزویم / مادر بکن دلسوزیم / عمو به حق لا اله / حق  باشدت پشت  و پناه / باشد خدا  از تو رضا / عمو بده نوروزیم / مادر بکن دلسوزیم / خالو تو هستی خال من / هستی  تو پر و بال من  / فکری بکن بر حال من /  خالو ( دایی) بده نوروزیم / مادر بکن  دلسوزیم »

 

 تحویل سال نو

قبل از تحویل سال نو ، مردم میناب سر و پای خود را پاک می‌شویند  و جامه نو می‌پوشند. همین طور ریسمانی را از شاخ درختی تنومند می‌آویزند و دختران بر آن نشسته و در هوا می‌آیند. که به جوکو خوردن معروف است. به هنگام تحویل سال ، درِ خانه اسپند دود می‌کنند و پس از خواندن  دعای نوروزی و تبریک گفتن سال نو به خانه‌ی بزرگان فامیل می‌روند و در این  دید و بازدیدها کودکان از بزرگتر‌ها عیدی دریافت می‌کنند و همچنین با در دست داشتن شیرینی و آب و گلاب  بر مزار عزیزان از دست‌رفته‌ی خود حاضر می‌شوند و برای آنان فاتحه می‌خوانند و سال را با خوشی و شادی شروع می‌نمایند ، اما بعد از نوروز ممکن است که هوا با سرعت رو به گرمی برود و سبزه‌ها خشک شود . با این وجود اعتقاد عمومی بر این است که پس از نوروز تغییرات  غیرمنتظره‌ای  ممکن است در هوا ایجاد شود ،  به همین جهت گفته اند :

« پس از نـوروز سلـطانی        پدید آیـد زمسـتانی

یا باد است  یا باران                  یا شرطه بی پایان »

(سایبانی، 1382: 123)

 


سیزده  بدر

« سیزده روز پایان دوره‌ی جشن‌های نوروزی است. در این روز مردم  بنابر یک سنت فرهنگی از خانه‌ها بیرون می‌آیند و به دشت و صحرا و باغ می‌روند تا آخرین روز عید را در طبیعت و در کنار سبزه و گیاه و آب روان چشمه‌ها و جویبارها  به شادی و خوشی بگذرانند »

( بلوکباشی : 1380: 89) .

ایرانیان باستان بر این باور بودند که سیزدهم  نوروز ، آغاز رهایش از جهان مادی ، روز طلب باران بهاری برای کشتزارها‌ی نو دمیده  ، روز ایزد تیر و تیشتر و روز نابودی دیو اپوش و روز گرهزدن سبزه‌ها برای باز شدن بخت دوشیزگان است.  اما مردم میناب روز سیزده را نحس می‌دانند و به همین مناسبت اهالی برای رفع  نحوست روز سیزده به دامان طبیعت پناه می‌برند و عظمت  خداوند را در آینه طبیعت می‌بینند و در کمال شادی و سرور سیزده را در دشت و صحرا و باغ‌های اطراف شهر و همچنین رفتن به مکان‌های مقدس و دیدن از ساحل زیبای بندر‌های نزدیک شهر میناب سپری می‌نمایند .

در روز سیزده دختران دم‌بخت  دسته دسته در صحرا  متفرق می‌شدند و سبزه را گره می‌زدند و می‌گفتند:  سیزده بدر ، سال دگر ، بچه بغل.

آنگاه تا غروب آفتاب در صحرا می‌ماندند و با پنهان شدن آفتاب به خانه‌های خود بر می‌گشتند و در آن شب افراد کوچکتر نزد بزرگتر‌ها می‌رفتند و از آنان  قصه‌های قدیمی را می‌شنیدند. و بدین گونه ایام را با شادمانی سپری می‌کردند.

 

 شعری دیگر راجع به نوروز

سیصد سلام و سی علــــیک             ای صاحب خونه  سلام علیک

ای صاحب خونه‌ی با ایمان             بلنــــد قــــد  و باریک میان

ما هـــــــستیم نوروز خوان             نـــــوروز ســــــــلطان آمده

ای صاحـــــب خانه با خدا             ان شــــــاءالله بــــروی کربلا

 در یـــــک رها کنی دوما            دســـــت شـــــادی شمع حنا

به به از ایــــــن  دولت سرا            دولــــت ســـــرای پــــادشاه

به خشت  نقره  خشت طلا            تـــــوفیـــــق میارن به قصر شاه

نـــــوروز ســـــلطان آمده           گــــل در گلســــــتان آمــده

 

نتیجه گیری: نوروز  و رسم‌های وابسته به آن از جلوه‌های بارز فرهنگ و تمدن ماست ، رسم‌های متعلق به نوروز هر چند کوچک مانند: خانه‌تکانی ، انداختن سفره نوروزی ،  سیزده بدر ، کاشتن سبزه و ... باشد ؛ همه و همه نشان از نظم و برنامه‌ریزی  ایرانیان در آیین دیر پای نوروز است و نشان از غنای فکر مردمی دارد که به هنگام رسیدن نوروز و دمیدن سبزه و نو شدن طبیعت برای پاسداشت و شادمانی آن ، این رسم‌ها را اجرا کرده اند ؛ در این راستا مردم هرمزگان علاوه بر اجرای مراسم هایی که ذکر آن رفت ، شاخ گاو و گوسفندان را نیز رنگ می‌کردند و همین طور به سر در منازل خود  به نشانه‌ی تحویل سال نو ، شاخه‌های گل می‌آویختند و به اجرای بازی‌های سنتی و شادی می‌پرداختند و عید باستانی نوروز را اینگونه به جشن می‌نشستند.


منابع و مآخذ

 ـ سعیدی ، سهراب، ( 1387) ترانه‌های چوپان ( شروه‌ها ، دوبیتی‌ها و اشعار مردمی میناب) قم ، موعود اسلام .

ـ ( 1386) فرهنگ مردم میناب ، تهران ، ائلشن .

ـ (1386 ) ، لالایی ، بازی‌ها و سرگرمی‌های میناب ؛ تهران ، ائلشن .

ـ فره وشی، بهرام، ( بی تا )، جهان فروری ، تهران ، دانشگاه تهران .

ـ دژگانی ، فاطمه، (  1384) ، قشم نگینی بر خلیج فارس ، تهران ، سیروان  .

ـ سایبانی ، احمد، (   1382) ، فین بندر عباس ، تهران ، همسایه .

ـ بلوک باشی، علی ،  ( 1380)  نوروز جشن نوزایی آفرینش ؛ تهران ، پژوهش‌های فرهنگی ، چاپ دوم

 

نویسنده: سهراب سعیدی      

سهراب سعیدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی