پیشینه تاریخی
پنج شنبه بازار میناب
سهراب سعیدی/ نویسنده، محقق، روزنامه نگار
بندر هرموز ـ هرمز کهنه یا میناب
پنجشنبه بازار میناب از جمله موزههای فرهنگی و هنری بجای مانده از دوران کهن میناب است که تاریخ آن
با تاریخ میناب در آمیخه است این بازار از زمان تشکیل تمدنهای اولیه بشری مانند سومر ، آکد ، آشور و بابل اهمیت
داشته است و از آن استفادهی تجاری میشده است به طوری که هرمز بری یا هرمز کهنه -
میناب -که در تاریخ آن را به اردشیر بابکان و یا
حتی قبل از آن نسبت میدهند رونق فوق العادهای داشته و تمام بنا در دریای عمان را
زیر فرمان داشته است این بندر روزگاری پر جنب و جوش بوده و زمان داران بزرگی بر آن حکومت کردهاند و همچنین از مردان پرکار آن میتوان
یاد کرد که با دورترین نقاط جهان که تا آن زمان شناخته بود داد و ستد داشتهاند در
سفرنامهی مارکوپلو آمده است: « هرمز ، میناب ،
بندری خوب دارد و همه بازرگانان از همه بخشهای هندوستان با کشتیهایشان به اینجا میآیند
و ادویه و سایر کالاهای تجاری میآورند مانند سنگهای قیمتی و مروارید ، ابریشم و پارچههای
زرباف به رنگهای گوناگون و عاج و کالاهای دیگر و آنها در بازار ( پنجشنبه بازار )
، کالاهای خود را به مردانی می فروشند ، که آن را به همه جای جهان میبرند و به بازرگانان
دیگر می فروشند ؛ هرمز ( میناب ) واقعاً شهری است خیلی متنوع و پرتجارت. » (1)
ادریسی ، استخری ، ابنحوقل
، افضلالدین کرمانی ، حمدا... مستوفی ، ابنبطوطه
و تقریبا ً همهی منابع معتبر تاریخی اهمیت هرمز کهنه ( میناب ) را به منزلهی
بازار کرمان و باراندازی طبیعی مورد تایید قرار میدهند در این ارتباط ، مقدس بازار هرمز (میناب ) را ستوده و میگوید: « شهر
بازار نیکو دارد و از قنوات مشروب میگردد و خانههای آن از خشت ساخته شده است. » (2)
استخری نیز در مسالک و ملاک مینویسید: « هرمز – میناب – مجمع بازرگانان کرمان است و فرضه
دریاست، بازار و مسجد آینه دارد و بازرگانان به روستا باشند و این ناحیت نخل بسیار
دارد و بیشتر ارزن کارند. » (3)
ابنحوقل نیز در کتاب صوره الارض ( تا سیف 367 هـ . ق ) درباره میناب و بازار آن میگوید:
« ..... پس از آن کناره دریا به شهر هرمز
( میناب ) منتهی میشود که بندر کرمان آباد و پرگل و گیاه و دارای خرما و هوای گرم
است نام دیگر هرمز شیر است. و آن شامل خانههایی است در دره میان دو کوه میباشد که
من درسال 330 ( هـ .ق ) به آنجا رسیدم امیر شهر آن زمان محمد بن مرزبان از مردم شیراز
که ملقب به صاحب السیف و القلم بود همچنین ابنحوقل هرمز را بندرگاه و مرکز تجارت کرمان
و محل داد و ستد آورده است از مسجد جامع و
رباط و از تعداد خانههای آن سخن به میان میآورد. » (4)
پنج شنبه بازار میناب بر سر راه بازرگانی هندوستان و چین و امپراطوری
رم و سرزمینهای اسلامی و یکی از بزرگترین باراندازها و بارکدههای جهان بوده است ،
از سال 628 هجری و در زمان اتابک ابوبکر ، پادشاه
فارس ، جزیره هرمز به جای بندر هرمز مرکز بازرگانی خلیج فارس شده است.
هرمز باستانی پس از حملهی عربها به ایران بندری بود که زرتشتیهای
فراری در آن جا سوار بر کشتی میشدند و به فرار خود ادامه میدادند از سده دهم میلادی
هرمز کهنه از نظر کلاهای کرمان و سیستان اهمیت داشته است و کمی پیش از آمدن مارکوپولو
به ایران این آبادی وارد بازار جهانی شده ً هرمز کهن – میناب – درآن روزگان 40000 چهل هزار جمعیت داشته امروزه برای ما بدرستی معلوم نیست
که چرا شهر بزرگ و خوب هرمز میناب به جزیره خشک و بایری منتقل شده است شاید علت این
اشکال حمله مکرر قبایل خشن به هرمز بوده است که قدرت بزرگ روزگاران مشرق زمین به جزیرهای
خشک و سوخته انتقال یافته است.
در روزگاران گذشته در پنجشنبهبازار
میناب برده خرید و فروش میشده است چنانچه مارکوپولو مینویسد: «ساکنان هرمز
باستانی سیاه چردهاند و پیرو دین اسلام - ظاهراً کثرت سیاهچردگان که ناشی از تجارت برده بوده ، به طوری خاص نظر مارکوپلو را به خود جلب کرده است مارکو اضافه
میکند - که مردم هرمز از خرما شراب میگیرند و
به آن ادویه میزنند که خیلی خوشمزه است و در میان
فراوردههای آن نیل بیش از هر چیز دیگر شهرت دارد و کالاهای بازرگانی آن علاوه بر شراب
عبارتند از: برنج ، غلات ، طلا ، نقره ، صندل و ادویه و این شهر بازرگانان ثروتمندی
داشته که با هندوستان و چین در داد و ستد بودند و در فضای بزرگی در ویلاهای پراکنده
که در اطراف شهر قرار داشت به سر میبردند و انبارهای بزرگ کالا هم در پیرامون شهر
وجود داشت.» (5)
سدیدالسلطنه درکتاب بندرعباس و خلیج فارس - که در 100 سال پیش گذشته است - میگوید: « در میناب
دو گروه تجارت عمده مینمایند ، هندوها که هفت تجارت خانهاند ، و بحرینیها که سه
تجارتخانه میشوند. کسبه و اصناف آنها عبارتاند از: لاریها
، جهرمیها
، بحرینیها و اوزیها . واردات عمده آنها از رودان جو و گندم و خرما و حنا و نیل
و چغالهی انبه است. و از بشاگرد و رودبار و بلوچستان
جو وگندم و سایر حبوبات و کنجد و روغن و کرک و پشم ، روغن و کرک و پشم را تجار ابتاع
مینمایند برای حمل به هند و برنج و قند و شکر و چاهی و ادویهجات و تریاک را تجار از قشم و عباسی وارد مینماید ، گاهی از
لنگه هم وارد میشود و آنچه از آنجا حمل به قشم و عمان و لنگه و بصره و هندوستان میشود
خارَک و خرما و حنا و روغن و پشم و کرک و انبه و
آبلیمو و چغاله و سِوند و حصیر و ظروف سفال است.
که از این همه پشم و کرک و خارک پخته مخصوص هندوستان وخرما مخصوص قشم و عمان ، و حنا
مخصوی بصره و غیر از اینها حمل سایر نقاط میشود.»
اینک نیز بیان گذشته پنجشنبه بازار
میناب یکی ازفضاهای دیدنی و مهم شهر میناب است که با فعالیت اقتصادی مردم درآمیخته
است و همچون گذشته از رونق فوقالعادهای برخوردار است در آن ایام پنجشنبه بازار میناب
محل داد و ستد بازرگانان هندوچین ، رم ، بصره ، عمان و ... و همچنین بازار و بند آباد
کرمان و سیستان بوده است و از چنین اعتباری برخوردار بوده که قبل از ورود مارکوپولو
به ایران وارد تجارت جهانی شده است.
این بازار حتی از زمان تشکیل تمدنهای اولیهی بشری مانند سومر،
آکد ، آشور و بابل با اهمیت بوده است. و مهمترین بندر
تجاری خلیجپارس همین بندر هرمز کهنه بوده که اینک خرابههای آن در کنار خور چاخا در اطراف بندر کرگان
و کلاهی و بندزرک
دیده میشود و مرکز این بندر پر رونق تیاب بوده
است.
در بازار این بندر انواع محصولات کشاورزی و زینتی و همچنین صنایعدستی
و مهمتر از همه تجارت برده رواج داشته است و بازرگانان کالاهای بازرگانی خود را از
راه خشکی و دریا به میناب آورده و در آنجا به فروش میرساندند و کالاهای نادر میناب را نیز خریداری
مینمودهاند. البته در اوایل معامله پایاپای بوده است مثلاً بازرگانان هندوستان ادویه
و سایر کالاهای بازرگانی را به میناب آورده و از میناب خارَک پختهی درخت نخل زرگ و
حلو را به هندوستان بردهاند و در مراسمهای عروسی از آن استفاده نمودهاند. البته
امروزه نیز روستای محمودی میناب هر ساله مقدار زیادی خارک را از طریق دبی به هندوستان
صادر می نمایند.
و این تجارت همواره رواج دارد. با این تفاوت که دیگر از معاملهی
پایاپای خبری نیست. شکل و ساختار ظاهری پنج شنبه بازار
میناب در گذشته که اینک میدان شهدا جای
آن را گرفته دایرهای شکل بوده و تجار، کشاورزان
و هنرمندان در این دایرهی مبادله کالا ، به خرید و فروش کالا مشغول بودهاند با این
توضیح که پنج شنبه بازار به دو قسمت تقسیم میشده و در یک قسمت مخصوص معاملهی گاو
گوسفندان و شتر و الاغ و همچنین مرغ و تخم مرغ و سایر فرآوردههای لبنی و علوفه بوده
و قسمت دیگر بازار محصولات کشاورزی و صیفیجات و صنایعدستی خرید و فروش میشده است.
اوج رونق این بازار که دارای شهرت آن نیز شده روزهای پنج شنبه بوده به طوری که مردمان روستاها در طول
یک هفته تلاش و کوشش محصولات خود را جمع آوری کرده و صنایعدستی خود را ساخته و برای
فروش به این بازار بردهاند که این صنایع عبارت بودند از: جاسک ، تولک ، زنبیل ، گفه
، کفت ً قفسً ، تک ، بادیل ، جَهله ، گِراشی
، کندوک ، و ... بیشتر در روستاهای بهمنی ، پشته ، حکمی ، چلو ، محمودی ، شهوار و
... ساخته میشده همچنین پارچههایی که در کارگاههای پارچهبافی گروگ و کلیبی بافته
میشده نیز در این بازار خرید و فروش و به هندوستان و پاکستان صادره گردیده است. و
در واقع این دو روستا پارچههای کل هندوستان و پاکستان را تامین میکردهاند که امروزه
این صنعت به فراموشی سپرده شده است.
(1)
مارکوپول ص 274
(2)
احسن السقایم فی معرفه الاقایم 1361
(3)
مسالک و ممالک ، استخری 142
(4)
صوره الارض ابن حوقل ص 67
(5)
همان ص23
تهیه و تدوین: سهراب سعیدی