جـــوان مـیـنـابــی

جوانان شهرستان میناب
Instagram

جـــوان مـیـنـابــی

جوانان شهرستان میناب

اسلایدر

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
جـــوان مـیـنـابــی

فضایی برای معرفی هرچه بیشتر این شهر جنوبی ایران؛ همچنین تلاش برای معرفی آداب و رسوم، صنایع دستی، محصولات غذایی، کسب و کار و نوع گویش های مختلف این شهرستان به جوانان امروزی...

«مرجعی برای جوانان میناب»

 

مستند زندگی رقیه که برای اشتغال زنان میناب مبارزه می‌کند

 

 

مستند رقیه زن مینابی

 

آیا او در این مبارزه پیروز می شود؟

 

-       مینا کشاورز

 

بیوگرافی:

 

متولد 1363 شیراز. فارغ التحصیل مهندسی صنایع از دانشگاه آزاد شیراز. مینا کشاورز از سال ۱۳۸۳ به عنوان نویسنده مقاله های سینمایی فعالیتش را با بخش مستندنگاری ماهنامه فیلم نگار و روزنامه های شرق، اعتماد و کارگزاران شروع کرد. اولین فیلم مستندش را با عنوان «در انتهای یک روز کامل» در سال ۸۶ ساخت. این فیلم در جشنواره سینما حقیقت سال ۱۳۸۷ نامزد دریافت جایزه کارگردانی، بهترین فیلم مستقل و صدا شد. علاوه بر این در چند جشنواره و هفته فیلم خارج از کشور به نمایش در آمد. کشاورز به همراه تعدادی از مستندسازان، در سال ۸۸ وبسایت تخصصی سینمای مستند «و مستند» را راه اندازی کرد. آنها دو بزرگداشت برای دو مستند ساز مطرح سینمای ایران برگزار کردند. این وبسایت در حال حاضر به مدیریت پیروز کلانتری و مینا کشاورز به فعالیتش ادامه می دهد.

مینا کشاورز

 

مینا کشاورز در سال ۸۹ دومین فیلم مستندش «ناخوانده در تهران» را ساخت که اولین نمایش بین المللی این فیلم در مسابقه جشنواره فیلم مستند تسالونیکی ۲۰۱۲ بود. این فیلم بیش از ۱۰ نمایش در جشنواره های بین المللی داشته و موفق شد در ایران تندیس بهترین کارگردانی را از جشن تصویر سال ۱۳۹۰ از آن خود کند.

 

او «حرفه: مستندساز» آخرین اثرش را با کارگردانی مشترک ۶ نفر از مستندسازان زن ایران (شیرین برق نورد، فیروزه خسروانی، فرحناز شریفی، سپیده ابطحی، سحر سلحشور و ناهید رضایی) در سال ۹۳ به پایان برد. این فیلم تا کنون در جشنواره های زیادی از جمله ایدفا، شفیلد، قاهره و مومبای نمایش داشته و موفق به دریافت بیش از ۶ جایزه جهانی شده است.

مینا کشاورز علاوه بر فیلمسازی تجربه داوری در جشنواره های داخلی و خارجی را هم داشته است. که از آن جمله می توان به داوری جایزه مستند برتر سال و داوری دو دوره جشنواره فیلم کوتاه شیراز اشاره کرد. او همچنین سال گذشته داور هفتمین دوره جشنواره بین المللی Four River کرواسی بود.

او در حال حاضر مشغول ساختن ششمین فیلم مستند خود «آیا او در این مبارزه پیروز می شود؟» است که تولید آن از سال ۱۳۹۰ آغاز شده است. این فیلم در جشنواره های مختلفی در بخش پیچینگ فروم حضور موفقی داشته است. از جمله زاگرب داکس، داکیج فروم و فستیوال فیلم مسکو. این فیلم قرار است در ژانویه ۲۰۱۷ (زمستان ۱۳۹۵) آماده نمایش شود.

-       درباره پروژه:

 

 

«آیا او در این مبارزه پیروز میشود؟»

 

داستان زندگی رقیه است، زن ۳۸ ساله ای که مادر ۵ بچه است و در شهر میناب زندگی می کند. رقیه ۱۰ سال پیش کارش را در خانه با صنایع دستی شروع کرد و به دلیل تجربه تلخی که از خشونت خانگی داشت تصمیم گرفت سازمان غیر دولتی «زنان ساحل میناب» را راه اندازی کند و به زنانی که در استان هرمزگان کار خانگی می کنند خدماتی مثل بیمه و وام بانکی ارائه دهد.

رقیه زن کارآفرین مینابی

 

رقیه با دیدن وضعیت زنان دستفروش میناب تصمیم گرفت این زنان را در مکان مشخصی ساماندهی کند . طرحش را به شهرداری میناب پیشنهاد داد و با موافقت شهردار روبرو شد. او ۶ سال پیش در زمینی در حاشیه شهر میناب که متعلق به شهرداری است با سرمایه شخصی خودش بازار سنتی را راه اندازی کرد که در حال حاضر بیش از ۸۰۰ دستفروش زن در این بازار هفتگی کار می کنند. بعد از عوض شدن شهردار میناب، نزدیک به ۴ سال است که شهرداری با بالا رفتن ارزش زمین، خواهان خراب کردن بازار و خلع رقیه از سمت مدیریت بازار است. در این ۴ سال رقیه برای نگه داشتن بازار مقاومت کرده. در حال حاضر بر خلاف قراردادی که در دست دارد، شهرداری میناب از او به جرم تصاحب زمین شکایت کرده است و پرونده آن ها در دادگاه در جریان است.

 

بیشتر از ۳ سال است که ماجراهای رقیه با شهرداری، دستفروشان بازار و سازمان هایی که او برای نگه داشتن این بازار سراغشان رفته را با دوربینم دنبال کرده ام. علاوه بر زندگی کاری، رقیه را در زندگی شخصی اش، رابطه اش با فرزندانش که فکر می کنند مادرشان وقت کمی برایشان می گذارد تا همسرش که در همه این مراحل در کنارش بوده است نیز همراهی نموده ام.

 

رقیه زن کارآفرین مینابی
 

سال گذشته در جریان دعواهای رقیه و شهرداری میناب، رقیه به امید جلب حمایت، برای دیدار با معاونت زنان ریاست جمهوری راهی تهران شد. به همین دلیل بخش هایی از این فیلم در حال ساخت در قالب فیلم کوتاهی تدوین شد و برای حل مشکل پنجشنبه بازار میناب با همکاری معاونت زنان ریاست جمهوری در جلسه هیئت دولت نمایش داده شد.

 

رقیه زن کارآفرین مینابی

زنان ساحل میناب

رقیه زن کارآفرین مینابی

 

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۲:۳۸
علیرضا جعفرى


زیور آلات مردم مینـاب (هرمزگان)



 سهراب سعیدی/ نویسنده، محقق، روزنامه نگار



 شرابـه   ( ŠAR âBE  )

شرابـه که نام دیگر آن چوک‌چگوری بوده انگشتری بزرگ مورد استفاده بزرگان و ثروتمندان بوده است که برای فخرفروشی و مباهات آن را به دست می‌کردند این نمونه انگشتر امروزه در دست مردمان میناب دیده نمی‌شود.

 

 کـری  (KARI )

کـری وسیله‌ای زینتی بوده که بیشتر مورد استفاده کودکان قرار می‌گرفته است. به این صورت که کری را به مچ پای کودک می‌بستند و چون زنگوله داشته به هنگام دور شدن کودک، مادرش از وجود او باخبر می‌شده است ؛ کری انواع و رنگ‌های متفاوتی داشته است ؛ یک نوع آن زنگوله‌دار بوده ، که چنانچه شرح آن رفت مورد استفاده کودکان است ؛ نوع دیگر آن نقره‌ای بوده که زنان اشراف و بزرگ زادگان از آن استفاده می‌کردند ، نمونه‌ای دیگر نیز موجود بوده که نگین‌دار و فیروزه‌ای بوده و این نوع بیشتر در بین طبقه متوسط جامعه‌ی  میناب رواج داشته است و بالاخره نوعی کری مسی نیز وجود داشته که فقرا از آن استفاده می‌نموده‌اند.

 

گل واختـا:   (QOLVâXTâ )

گل‌واختـا طلائی بوده که اشرفی و مهره‌های طلا به آن اضافه می‌نمودند و در مجالس عروسی به گردن نوعروسان می‌آویختند ؛ نمونه‌ای دیگر از این نوع وسیله‌ی زینتی رادگل بوده که جهت زینت زنان مورد استفاده قرار می‌گرفته است. رادگل به رنگ زرد و طلائی بوده ولی رنگ طلائی آن پس از مدتی از بین می‌رفته از این نوع گل ، در بین خانواده‌های و خانم‌های فقیر و بزرگان در مجالس شادی و عروسی از آن استفاده می‌کردند.

 

 حلقه برقع و گیر طلا: ( Halka Borka-o-Gire Talâ )

حلقـه‌بـرقـع وسیله‌ی اتصال بند به برقع بوده که از جنس طلا ساخته می‌شده و در بین بعضی از خانم‌های اشراف و ثروتمند مورد استفاده قرار می‌گرفته است ؛ کاربرد حلقه برقع در جامعه‌ی امروزی میناب نیز به چشم می‌خورد؛ امّا گیرطلا وسیله‌ای بوده که جهت نظم و آرایش موها، خانم‌ها از آن استفاده می‌کردند کاربرد این نوع گیر اینک در میناب رواج ندارد.

 

مـاه: ( Māh )

مـاه همانگونه که از اسم آن پیداست طلائی بوده که به شکل هلال ماه ساخته می‌شده است و برای بستن روی پیشانی در جشن‌های شادی و عروسی آن هم توسط زنان اشراف و بزرگان  میناب مورد استفاده قرار می‌گرفته است.

 

مریه (Moryeh) :

مریه نوعی گردنبند است که دو نوع طلا و بدل دارد؛ مریه طلا را معمولاً خانم‌های اشراف و بزرگان منطقه می‌پوشیدند و در گاهی موارد نیز به خانم‌های عمله اجازه داده می‌شد تا در جشن‌های عروسی خود ، نوع بدل آن را مورد استفاده قرار دهند.

 

 مودی: ( Mudi )

مودی یک نوع گردنبد ساده است که با یک پارچه‌ی سیاه و باریک که روی آن مهره‌های ریز و نگین‌های فیروزه ، سبز و قرمز وجود داشت درست می‌شده است. در هنگام پوشیدن - توسط خانم‌ها- این گردنبند به طور کامل به گردن می‌چسپیده است.

 

 خلخال (čalčāl) :

خلخـال بازوبندی بوده که میان آن خالی و در آن از دانه‌های ریز برای تولید صدا در هنگام بالا و پائین آمدن دست استفاده می‌شده است. جنس این خلخال نقره بود و معمولاً کاربرد آن در مجالس عروسی، شادی و رقص و پایکوبی بوده است.

 

 ریستک: ( RISTAK )

ریستَک یک وسیله‌ای زینتی بین خانم‌هاست  که  در گذشته به آخر موهای خانم‌هایی که موی فر یا کوتاه داشتند بسته  می‌شده ،  تا گیسوهای آن ها را دراز و کشیده جلوه دهد جنس ریستک از یک نوع پشم سیاه است و که آن را مانند مو می‌بافتند. و معمولاً در مراسم‌های عروسی از این وسیله‌ی زینتی استفاده می‌شده است.

 

 دلگوشـی (Delgoši) :

دل‌گوشـی چنانچه از نام آن پید است؛ گوشواره‌ای بوده است که با سوراخ نمودن لاله‌ی گوش از آن آویزان می‌شد ؛ این گوشواره طلا آنقدر بلند بوده که اندازه‌ی آن به هنگام آویزان شدن از گوش تا روی سینه‌ می‌رسیده است این گوش آویز مخصوص خانم‌های اشراف و اعیان و جهت خودنمایی و فخر فروختن آن‌ها نسبت به یکدیگر به کار می‌رفته است.

 

گلکـی: (Gelaki  )

گِلَکی نوعی گردنبند طلا است که از مهره‌های سنگی قرمز رنگ و دانه‌های اشرفی ساخته می‌شده این گردنبد دو بند کوتاه و بلند داشته که در هنگام پوشیدن دو بند آن به هم وصل می‌شده است ؛ این گردنبد طلا نیز در نزد خانم‌های ثروتمند رواج داشته است.

 

کنـری: ( Kenri )

کِنـری گوش‌آویزی است که در دو نوع طلا و برنز رایج بوده است؛ این گوش‌آویز در لاله گوش آویزان نمی‌شده و بلکه در قسمت بالاتر قرار می‌گرفته است به آخر کنری مهره‌های ریزی آویزان می‌نمودند که به آن زینت و جلایی خاص می‌بخشید ،کنری طلای مخصوص بزرگان و نوع برنزی آن مورد استفاده فقرا بود.

 

گسر (Gaser) :

گَسِـر نوعی دستبند است که  در گذشته از مهره‌های سرخ رنگ برای ساخت آن استفاده می‌شد؛ شکل این دستبند به صورت تسبیح بود که در مچ دست قرار می‌گرفت ، بجز گسر نوعی دیگر از دستبند به نام‌های نمردنما(Namardnemâ)  به رنگ‌های آبی و کهربا ، با  مهره‌های زرد و بزرگ وجود داشت که بمانند گسر جهت زینت در مچ دست قرار می‌گرفته است.

 

شستی: ( šasti )

شستی حلقه‌ی انگشتری بسیار ظریف و لوزی شکل است که در گذشته آن را در انگشت سبابه می‌کردند،  جنس این انگشتر نقره و نگین آن فیروزه بوده است.

 

نتیجه گیری:

زیورآلات یک منطقه نیز به مانند پوشاک  در اثر گذشت زمان تغییر می‌کند و نوع و گونه‌های جدید و متفاوت از گذشته وارد بازار می‌شود، که با سلیقه‌های مردم آن روز همخوانی دارد، و چون  زیورالات و پوشاک نیز جزء فرهنگ یک منطقه می‌باشد  و همواره در حال دگرگونی است باید برای اینکه آیندگان نیز از پیشینه‌ی فرهنگی شهر و محل زندگی خود آگاهی داشته باشد این  مظاهر فرهنگی را جداگانه ثبت نمود  و من با ارائه این مقاله چنین هدفی را دنبال کردم .

منابع و مآخذ :

ـ کاکاسی ،روت ترونرویل، ( 1380 )، تاریخ لباس ، ترجمه ی شیریت بزرگ مهر ، تهران ، توس .

ـ سعیدی، سهراب ، ( 1387)، صنایع دستی و پنج شنبه بازار میناب ، قم ، دارالتفسیر .

ـ سعیدی ،سهراب ، ( 1386)، فرهنگ مردم میناب ، تهران ، ائلشن .

 

نویسنده: سهراب سعیدی    سهراب سعیدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۴ ، ۲۳:۴۲
علیرضا جعفرى


اسامی روستاهای میناب

 

طبق آخرین تغییرات تقسیمات کشوری/

اختصاصی از جوان مینابی



 

آ

1)            احمدآباد

2)            احمدآباد کلیبی

3)            ارنگو بالا

4)            ارنگو پایین

5)            اره کن

6)            اسپنگون

7)            اسفند

8)            اسلام‌آباد

9)            امام‌آباد

10)                  امیرآباد

11)                  انبارک

12)                  انجیرک

13)                  انرت

14)                  اوترنگ

15)                  اودوئی

16)                  اهاخانی

ب

17)                  باباحاجی

18)                  بازیاری

19)                  باغک

20)                  باغگلان

21)                  باغونی

22)                  برنزکی

23)                  برهان

24)                  بصره

25)                  بلبلی

26)                  بن شهر

27)                  بن کرم

28)                  بن‌بست

29)                  بندر

30)                  کلاهی

31)                  بندزرک

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۸
علیرضا جعفرى

برای مشاهده تصاویر در اندازه بزرگتر بر روی ادامه مطلب کلیک کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۵۶
میثم حسن زاده

فروچالـههای دشت مینـاب شاهکـار سو مدیریت

 

عباس زائری/ جوان نخبه مینابی

 

شهرستان میناب که زمانی به دلیل آب شیرین و فراوان و پرآبی رود آن به اسم "میان‌آب" یا میناب معروف بود ، حال به دلیل غارت‌های بی‌امان آب از دشت این شهر و انتقال آن به مرکز استان باید نام "نینـاب" را بر روی این شهر گذاشت. 

 

نیناب در گویش مینابی یعنی دیگر آبی نیست... و واقعا هم همینطور است ؛ دیگر آبی برای مردم این شهر باقی نمانده است.

 

شهرستان میناب که دیگر بهتر است از آن با همین عنوان نیناب یاد کنیم ، با وجود باغات سرسبز و درختان سر به فلک کشیده و آب‌های روان و گوارا در استان به گلستان مشهور بود که امروز دیگر از این گلستان تنها نامی باقی مانده است.

 

شهرستان میناب علی‌رغم بهره‌مندی از نعمت سد استقلال و خودکفا بودن آب ، در زمینه صنعت، کشاورزی و آب آشامیدنی به دلیل عدم کار کارشناسی و سومدیریت با وجود قرار گرفتن در کنار دریای عمان و خلیج فارس، در تامین آب مورد نیاز مردم در بخش‌های مختلف  دچار بحران شده است ، به گونه‌ای که در برخی نقاط آن زمزمه جیره‌بندی آب شرب به گوش می‌رسد.

 

آن طور که در بسیاری از محافل مطرح شده ؛ گویا بر اساس اساسنامه سد میناب ، آب استحصالی آن باید صرفا برای کشاورزی و آشامیدن شهر میناب استفاده شود و در صورت مازاد بودن به شهرهای دیگر انتقال شود.

 

اما در این راستا برای انتقال آب به بندرعباس و دیگر شهرها تمام قوانین نادیده گرفته می‌شود و آب سد استقلال میناب را با پمپاژ بالا به صورت تمام وقت به بندرعباس منتقل می‌کنند تا بلوارها، معابر و پارک‌های آنجا دچار کم آبی نشوند و همیشه سرسبز بمانند.

 

این در حالی است که وقتی از خشک‌شدن باغات میناب و درختان چند صد ساله آن سخن به میان می‌آید ، برخی مسئولان بی‌درد ، گناه این خشک شدن را به گردن مردم میناب می‌اندازند و حرفشان این است که خودتان باعث این کار شدید.!!!

 

که در پاسخ باید گفت آری ، تقصیر مینابی‌هاست که سال ها با ایثار و نجابت هر چه تمام اجازه می‌دهند آب سد که دارای ای سی کمتری است و مناسب آشامیدن و کشاورزی است به بندرعباس و دیگر شهرها انتقال داده شود و خود از آب چاه‌هایی با ای سی فوق العاده بالا که برای سلامتی مضر  بوده و باعث انواع امراض است را استفاده کنند.

 

چاه‌هایی که هر روز میزان آب آن کاهش می‌یابد و شوری آن نیز بیشتر و بیشتر می‌شود.

 

هر چه با خود می‌اندیشم این پرسش به ذهنم می‌آید که آیا افزایش درصد شورری آب در میناب برای مسئولان مهم است؟ مگر سلامتی مردمان و نابود شدن تمدن چند هزار ساله میناب مهم است؟

 

گناه مردم میناب چیست که این گونه مظلوم واقع شده‌اند و از آستانه صبر و نجابتشان سو استفاده می‌شود؟

و پاسخ را در این می‌بینم که سرسبز ماندن فضای سبز بندرعباس، قد کشیدن ساختمان‌ها و آسمانخراش‌ها و همچنین رونق صنایع غرب مهمتر از زندگی و معیشت کشاورزان و باغداران مینابـی است.

 

با نگاهی مختصر به وضوح مشخص است که در بلوارها و معابر عمومی میناب از گل و گیاه  خبری نیست و روستاها و توابع میناب برای چند روز دچار قطعی آب می‌شوند و فرونشست‌های عظیم  نفس دشت میناب را بریده و بیشتر روستاها را احاطه کرده است و این است که میناب دیگر میناب نیست بلکه نینـاب است.

 

روزگاری در جلگه سرسبز و پر آب میناب ، مردم برای سپری کردن اوقات فراغت خود به باغات پناه می‌بردند ولی اکنون کسی جرات ندارد در باغات قدم بزند چرا که با وجود فرونشست زمین و ایجاد فروچاله‌های بزرگ بر اثر شاهکاری مدیریتی هر لحظه امکان خالی شدنِ زیر پای او را دارد و ممکن است به درون یکی از این فروچاله‌ها سقوط کند ، حال مگر باغی مانده است؟ مگر مسئولان مرکز استان به جز منافع مرکز استان چیزی برایشان مهم بود؟ مگر از بین رفتن زندگی کشاورزان و باغداران میناب برایشان مهم است؟ مگر کسی به فکر است؟ 

 

ایها الامسئول ، شهر میناب در آستانه یک فاجعه زیست محیطی است ، شوری آب منابع زیرزمینی به بالاترین حد خود رسیده است...

دیوِ فروچاله بر بیش از 15 روستای این شهرستان سایه افکنده و فرونشست زمین در حال پیشروی به سمت مرکز شهر است.

باغات باصفای میناب نابود شد ، باغدارن و کشاورزان به ‌خاک سیاه نشستند ، بس است دیگر، اجازه ندهید بیشتر از این به مردم این خطه ظلم شود...     بگذارید میناب بیشتر از این نابود نشود.

برای مثال در روستای چلوگاومیشی در شهرستان میناب که با  زه‌های بالای آب و حفر کوچکترین چاله ( به اندازه 10 سانتی متر) دسترسی به آب ممکن می‌شد و حتی جالبتر اینکه به جهت بالا بودن سطح آب با عبور گاومیش از این روستا آب در مسیر رد پای آنان آب روان می‌شد امروز با حفر چاه‌هایی به عمق ۱۲۰ متر هم از آب خبری نیست.

 

نگرانی مردم شهرستان میناب از کم آبی و نبود آب آشامیدنی در برخی از روستاهای اطراف نگاه مسئولان را به عمق چاه‌های انتقال آب به بندرعباس خیره کرده است.

 

حفر چاه‌های متعدد و استخراج  بی‌رویه آب و انتقال آن به بندرعباس و دیگر شهرها یکی از مهمترین عوامل دخیل در نابودی طبیعت و محیط‌زیست میناب است در حالی که با احداث و راه‌اندازی آبشیرین‌کن مشکل تامین آب مورد نیاز شهرستان بندرعباس حل می‌شود اما انگار تا قطره‌ای آب در میناب است باید صرف بندرعباس شود.

 

تصمیم گیران ، متولیان ، مدیران ، غارت آب و ظلم بس است ؛                   بگذارید نینـاب دوباره میناب شود...

 

عباس زائری - جوان نخبه مینابی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۲۶
علیرضا جعفرى

این یک متن اعتراضی است، لطفا به کسی برنخورد...

 


فروچاله های دشت میناب


-       حرف اول:

ای مردم میناب ، با خودتون چیکار کردین !!!

 همینجور بی‌زبون نشستین تا از زیر پاتون هرچی آب بود کشیدن و بردن!؟

یعنی اینقد...

عجبا...
آب از میناب بره یه شهر دیگه ؛ اداره آب اون شهر پول از مصرف‌کننده‌هاش بگیره، بدون اینکه زحمتی بکشه! ولی هیچ فایده‌ای برای میناب نداشته باشه!؟

جالبه...

( شاید شبهه پیش بیاد که؛ خب دارن خرج پمپاژ و آبرسانی از میناب به بندر رو از همینجا میدن!  خب بدن! چه ربطی داره به اینکه سرمایه‌های یه شهر رو مفتی از صاحبانش بگیرن و ببرن و اونوقت سر مردمش بی‌کلاه بمونه !؟؟؟ )


اما جالبتر از اون! میتونیم بگیم اینه که ، از سد یه شهر آب میبرن به شهرهای دیگه ، ( بندرعباس-خمیر-قشم-هرمز) ولی به مردم همون شهر حتی یه قطره‌شو نمیدن!!!

سوال دیگه اینه که دارن بقول خودشون بی‌نظیرترین پارک آبی رو تو بندر میسازن(!) اما با کدوم آب ؟؟؟ غیر از اینه که باید از آب میناب یا سد شمیل استفاده کنن! عجب...

 

-       سبز شدن چمن‌های بندرعباس به چه قیمتی!؟

به قیمت خشک شدن باغات انبه چند صد ساله !!!؟؟؟ به قیمت به آتیش کشیده شدن نخلستان‌های تشنه‌ی آب بدست صاحبانشون !!!؟؟؟ به قیمت بی‌نان و روزی‌شدن کشاورزای مینابی !!!؟؟؟

خسته نباشین ای مسئولین، خدا قوت...

اما تا مردم این شهر همینجور نشستن دیگه چه توقعی از مسئولین میشه داشت؟

 

-       بحث تنها آب نیست...

همیشه تو این ۳۰ سال وضع این شهر همین بوده و هست! چون مردمش ‌بجز سیاست‌زدگی و غیربومی پرستیدن کاری بلد نیستن! وقتی هم یه بومی میره رأس کار شروع به کوبیدنش می‌کنیم! سریع موضع‌گیری میشه جلوش!

جناح‌بندیاس که ردیف میشن برا پایین کشیدنش! واسه همینه که هیچوقت صدامون به جایی نمیرسه! فقط بلدیم همدیگه رو مسخره کنیم و جوک بسازیم. تا الان به تعداد مسئولینی که اهل شهرستان رودان هستن و پست‌های کلیدی دارن نگاهی کردین؟؟؟

تو هر مورد دیگه‌ای هم ببینیم این مردم  چیزی از بالاییا نخواستن... ( واقعا چرا؟؟)


-       حرف حساب:

حالا بیاین یطرفه به قاضی نریم! ما برا اینکه آب سد استقلال میناب واسه شرب به بندرعباس و روستاهای دیگه منتقل کنن که مشکلی نداریم !!! اونا هم‌استانیا و اقوام و فامیل خودمون هستن! ما با آبیاری فضای سبز ، ساخت و سازها و استفاده صنایع از این آب به شدت مـخـالـفـیـم! با مدیریت احمقـانـه بعضی از مسئولین امر مـخـالـفـیـم! با این مخالفیم که چرا آب شرب باید به پای درختا و چمن‌ها ریخته بشه اما پس چرا برا کشاورزی میناب استفاده نشه!؟ مگه صنایع و ساختمون‌سازی‌ نمیتونه از آب غیر شرب استفاده کنه!؟ با این مخالفیم که چرا سرمایه ما برده بشه و یجا دیگه آباد بشه بدون اینکه خود همون شهر بعد از سالیان متمادی حتی یه تغییر نکنه؟!!!

اما از همه‌ی این حرفا گذشته کسی بهتون گفته چرا اینجوری شد؟

همه اون حرفا از سومدیریت به کنار، آیا نگاهی به مصرف بی‌رویه آب تو باغات کردین؟ مصرف غرقابی ؛ کل باغ به زیر آب میرفت همیشه! فکر کردین چنتا باغ با چه متراژی هر ماه به زیر آب میرفت؟ تمام باغات میناب کرت‌بندی شده هستن و فقط مخصوص این جور آبیاری! حالا نگاه کنین در هر بار به زیر آب رفتن فقط یه باغ ، چه حجم عظیمی از آب به هدر میرفته!

12 هزار هکتار سطح زیر کشت نخل تا قبل از خشکسالی و 6800 هکتار سطح زیر کشت درحال حاضر و 1700 هکتار سطح زیر کشت انبه!

پس متوجه میشین که با استفاده اشتباه در آبیاری کارمون به اینجا کشیده شد!

اما مگه نمیشد با تغییر آبیاری به روش‌های بهینه‌تر جلو این فاجعه رو گرفت؟ بله ، اما باز باید انگشت رو به سمت مسولین امر کرد که فقط سومدیریت کردن نه مدیریت!!! ( چون غیربومی که دلش واسه ما نمیسوخت ) ‌یعنی نمیشد همون اول آب سد رو میبستن و به مردم میگفتن تا قطره‌ای نکنین تا کار اصولی نکنین آب بهتون نمیدیم؟ بازم جواب مثبته ، ولی نشد و نکردن...

اگه کار الان رو 10 سال پیش میکردن مطمئنا کارمون به اینجا نمیکشید! اگه مردم رو از این خطر باخبر میکردن، آگاهشون میکردن اینجوی نمیشد! باید اون موقع رسانه‌ای میکردن... حیف...

 

-       حرف آخر:

اینکه بهتره از همین امروز شروع کنیم به اصولی کار کردن ، مصرف اشتباه رو بزاریم کنار و از فناوریهای جدید آبیاری استفاده کنیم.

از مسولین بخوایم که اعتبار همچین کاری رو برامون از بالانشین‌ها جذب کنن نه اینکه آب فلان جا رو قطع کنن و به ما بدن تا با همون روش اشتباه گذشته هدرش بدیم! بل‌فرض دو سال دیگه هم تونستیم اینجوری سرپا وایسیم بعدش چی؟ بعدش دیگه هم خودمون به نابودی کشیده میشیم هم بقیه!


-       راهکار:

از مسولین مدیریت اصولی و جذب اعتبارات بخواهیم...



والسلام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۴۵
علیرضا جعفرى


ﺩﻭﻟﺖ ﺗﺪﺑﯿﺮ ﻭ ﺍﻣﯿﺪ ﺑﺎﻋﺚ ﻧﮕﺮﺍﻧﯽﺗﺸﻮﯾﺶ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﻫﺮﻣﺰﮔﺎﻥ ﻧﺸﻮﺩ!!!


 


سید عبدالکریم هاشمی نخل ابراهیمی

 سید عبدالکریم هاشمی نخل ابراهیمی



ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﯿﻨﺎﺏ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﺿﻤﻦ ﺑﺮﺷﻤﺮﺩﻥ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﻣﺘﻌﺪﺩ ﺣﻮﺯﻩ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﯿﻪ ﺧﻮﺩ، ﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﺗﻮﺟﻪ ﺟﺪﯼ ﺑﻪ ﻣﻌﻀﻞ ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﯽﺑﯽﺁﺑﯽ ﺷﺪ.

ﺑﻪ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭ ﺧﺒﺮﮔﺰﺍﺭﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﻠﺖ، ﺳﯿﺪ ﻋﺒﺪﺍﻟﮑﺮﯾﻢ ﻫﺎﺷﻤﯽ ﻧﺨﻞ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻤﯽ ﺩﺭ ﻧﺸﺴﺖ ﻋﻠﻨﯽ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺳﻪﺷﻨﺒﻪ ‏( 1 ﺍﺭﺩﯾﺒﻬﺸﺖﻣﺎﻩ ‏) ﻣﺠﻠﺲ ﺷﻮﺭﺍﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺩﺭ ﻧﻄﻖ ﻣﯿﺎﻥ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺧﻮﺩ ﺿﻤﻦ ﺗﺒﺮﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻣﻌﻠﻢ ﻭ ﺭﻭﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﮔﻔﺖ : ﺍﺯ ﺯﺣﻤﺎﺕ ﺩﻭﻟﺖ ﺗﺪﺑﯿﺮ ﻭ ﺍﻣﯿﺪ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺳﻮﺍﺣﻞ ﻣﮑﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺷﺮﻕ ﻫﺮﻣﺰﮔﺎﻥ ﺗﻘﺪﯾﺮ ﻭ ﺗﺸﮑﺮ ﻣﯽﻧﻤﺎﯾﻢ . ﺁﻗﺎﯼ ﺭﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻓﺮﻣﺎﯾﯿﺪ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺯﯾﺮ ﻧﯿﺰ ﺍﻫﺘﻤﺎﻡ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺻﻮﺭﺕ ﭘﺬﯾﺮﺩ. ﻭﺯﺍﺭﺕ ﻧﯿﺮﻭ ﻭ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﮐﺸﻮﺭ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺍﺳﻔﻨﺎﮎ ﺭﻭﺳﺘﺎﻫﺎﯼ ﺷﺮﻕ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﻫﺮﻣﺰﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﮐﻤﺒﻮﺩ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺁﺏ ﺁﺷﺎﻣﯿﺪﻧﯽ ﻭ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻋﺎﺟﻠﯽ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ . ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺮﻕ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﻫﺮﻣﺰﮔﺎﻥ ﺍﺯ ﺑﯽﺁﺑﯽ ﻣﯽﺳﻮﺯﻧﺪ ﺩﺭﺣﺎلی که ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﺏ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﯽﺑﺮﻧﺪ.

ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﯿﻨﺎﺏ، ﺭﻭﺩﺍﻥ، ﺟﺎﺳﮏ، ﺳﯿﺮﯾﮏ ﻭ ﺑﺸﺎﮔﺮﺩ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﺷﻮﺭﺍﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﮔﻔﺖ : ﺿﺮﻭﺭﺕ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﺧﺴﺎﺭﺍﺕ ﻭﺍﺭﺩﻩ ﺑﻪ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﺍﻥ ﻭ ﺑﺎﻏﺪﺍﺭﺍﻥ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥﻫﺎﯼ ﻣﯿﻨﺎﺏ ﻭ ﺭﻭﺩﺍﻥ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺟﻬﺎﺩ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ، ﻭﺯﺍﺭﺕ ﮐﺸﻮﺭ ﻭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻭ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﺭﯾﺰﯼ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﯼ ﻭﯾﮋﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﺧﺴﺎﺭﺍﺕ ﻭ ﺑﺨﺸﻮﺩﮔﯽ ﺍﺻﻞﺳﻮﺩﺟﺮﯾﻤﻪ ﺗﺴﻬﯿﻼﺕ ﺑﺎﻧﮑﯽ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻭ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻧﻤﺎﯾﺪ.

ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻭﯾﮋﻩﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﺁﺏ ﺷﺮﺏ ﺑﻨﺪﺭﻋﺒﺎﺱ ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﺁبشیرین‌کن ﺻﺎﺩﺭ ﺷﻮﺩ . ﺩﺭ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥ ﻣﯿﻨﺎﺏ ﺩﯾﮕﺮ ﺁﺑﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﺭﻋﺒﺎﺱ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﻮﺩ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﯿﻨﺎﺏ 30 ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﺏ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﯿﺎﺯ ﻣﺮﮐﺰ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﻫﺮﻣﺰﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﮐﺮﺩﻩﺍﻧﺪ .

ﻭﯼ ﺩﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺍﻓﺰﻭﺩ : ﺁﻗﺎﯼ ﺭﺋﯿﺲﺟﻤﻬﻮﺭ ﺑﻪ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺭﺍﻩ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﻫﯿﺪ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺑﻨﺎﺩﺭ ﺗﯿﺎﺏ، ﺳﯿﺮﯾﮏ ﻭ ﺟﺎﺳﮏ ﺭﺍ ﻣﺪﻧﻈﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪ، ﻫﻤﻪ ﺍﯾﻦ ﻃﺮﺡﻫﺎ، ﻃﺮﺡ ﻣﺼﻮﺏ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﮐﻨﺪﯼ ﭘﯿﺶ ﻣﯽﺭﻭﻧﺪ . ﮔﻤﺮﮐﺎﺕ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺍﺯ ﻣﻌﺮﻭﻑﺗﺮﯾﻦ ﮔﻤﺮﮐﺎﺕ ﮐﺸﻮﺭ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺳﺎﺑﻘﻪﺍﯼ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻣﯽﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻣﺼﻮﺑﺎﺗﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﺑﺎﺯﺍﺭﭼﻪﻫﺎﯼ ﻣﺮﺯﯼ ﺍﺟﺮﺍﯾﯽ ﺷﻮﻧﺪ .ﻫﺎﺷﻤﯽ ﮔﻔﺖ : ﺩﺭ ﺁﺳﺘﺎﻧﻪ ﺳﻔﺮ ﺭﺋﯿﺲﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﻓﺎﺭﺱ ﺯﻣﺰﻣﻪﻫﺎ ﻭ ﺷﺎﯾﻌﺎﺗﯽ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﯾﻢ ﺩﺭ ﺣﺪ ﺣﺮﻑ ﻭ ﺷﺎﯾﻌﻪ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﻤﺎﻧﺪ.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۵۷
علیرضا جعفرى

ﺑﺮﮔﺰﺍﺭﯼ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮﻉ « ﺑﻮﻣﯽ ﻣﯿﻨﺎﺏ » ﺩﺭ شهرستان میناب



مسابقه نقاشی بومی میناب




خبرگزاری پانا:

ﺭﺳﻮﻝ ﺑﻬﺎﺩﺭﯼ ﺯﺍﺩﻩ ﺩﺭ ﮔﻔﺖ ﻭ ﮔﻮ ﺑﺎ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭ ﭘﺎﻧﺎ ﮔﻔﺖ : ﻫﺪﻑ ﺍﺯ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭﯼ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺩﺭ ﻣﯿﻨﺎﺏ ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮعیت «بوﻣﯽ ﻣﯿﻨﺎﺏ» ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺳﺎﺯﯼ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﻫﻨﺮ ﻭ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻧﺸﺎﻁ ﺑﯿﻦ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪﺍﻥ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ.

ﻭﯼ ﺍﻓﺰﻭﺩ : ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ «ﺑﻮﻣﯽ ﻣﯿﻨﺎﺏ» ﺍﺳﺖ ، ﺑﺎﻋﺚ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﻨﺮ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪﺍﻥ ﻣﯿﻨﺎﺏ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺳﻨﺖ ﻣﯿﻨﺎﺏ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺑﻮﻣﯽ ﺣﻔﻆ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺻﻤﯿﻤﯿﺖ ﺑﯿﻦ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪﺍﻥ ﭘﺎﯾﺪﺍﺭ ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ.

 

ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺎﻡ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﮔﻔﺖ: ﮔﺮﻭﻩ ﻫﻨﺮﯼ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺳﺎﺯﺍﻥ ﻭ ﺍﻧﺠﻤﻦ ﻫﻨﺮﻫﺎﯼ ﺗﺠﺴﻤﯽ ﻣﯿﻨﺎﺏ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﻣﯽﮐﻨﺪ .

 

ﺑﻬﺎﺩﺭﯼ ﺯﺍﺩﻩ ﻣﺪﯾﺮ ﮔﺮﻭﻩ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﻫﻨﺮﯼ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺳﺎﺯﺍﻥ ﻣﯿﻨﺎﺏ ﺧﺎﻃﺮﻧﺸﺎﻥ ﮐﺮﺩ: ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺑﺎ ﻫﻤﮑﺎﺭﯼ ﻭ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺮﻕ ﻫﺮﻣﺰﮔﺎﻥ ﺳﯿﺪ ﻋﺒﺪﺍﻟﮑﺮﯾﻢ ﻫﺎﺷﻤﯽ ، ﺍﺩﺍﺭﻩ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺍﺭﺷﺎﺩ ﺍﺳﻼﻣﯽ ، ﺷﻬﺮﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺷﻮﺭﺍﯼ ﺷﻬﺮ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻣﯿﻨﺎﺏ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺗﺸﮑﺮ ﻭ ﻗﺪﺭﺩﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ.

 

ﻭﯼ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ: ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺭﻭﺯ ﭘﻨﺞ ﺷﻨﺒﻪ 20 ﻓﺮﻭﺭﺩﯾﻦ ﻣﺎﻩ ﺩﺭ ﻣﺤﻞ ﺧﺎﮐﺮﯾﺰ ﭘﺸﺖ ﭘﺎﺭﮎ ﺳﺎﺣﻠﯽ ﻣﯿﻨﺎﺏ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻋﻼﻗﻪﻣﻨﺪﺍﻥ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺟﻬﺖ ﺷﺮﮐﺖ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺫﮐﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﺎ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﮐﭙﯽ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺑﻪ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺍﺭﺷﺎﺩ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻣﯿﻨﺎﺏ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ.

ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭ : ﻋﻠﯽ ﮐﺮﯾﻤﯽ

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۱۷
علیرضا جعفرى

اولین جشنواره فرهنگی ورزشی گُـفـاره ، نوروز 94 در ساحل بندزرک برگزار میگردد


جشنواره گفاره


درقدیم ، آن زمان که هنوز سرامیک و موزائیک کردن کف خانه مد نشده بود ، آن زمان که هنوز برقی درکار نبود تا بوسیله‌ی اون کولر گازی گرمای خرماپز وسط تابستون جنوب رو به سرمای چله زمستون تبدیل کنه ، آن زمان که هنوز تلویزیون همدم همیشگی خانه و خانواده‌های ما نشده بود ،گُـفـاره یک ویژگی مشترک بود برای هر خانه و خانواده مـیـنـابـی!

سکویی با ارتفاع متغیـر 50 سانت تا 1و50 سانت از سطح زمین که پایه‌های اون از چوب درخت کَرَت ( پاکرغ Pakaregh ) نرده‌ها و خرک‌های اون از تنه درخت نخل ( تافال Tafal) و روانداز و صفحه‌ی محل نشستن اون از شاخه و برگ درخت نخل (سوند Sevend) درست می‌شد.

گُـفـاره ؛ یک محمل بود. جایی برای دور هم جمع شدن و با هم نشستن ، جایی برای به اشتراک گذاشتن شادی‌ها و غم‌ها ، خاطرات ، مهارت‌ها و اخبار و احوال هم.

درقدیم ، گُـفـاره باصفا‌ترین محل هر خانه بود ، اصلا صفای هرخانه بود. گنجی که با رفتن و گم شدنش در غبار فراموشی ، صفا و صمیمیت خانه و خانه‌های ما را هم با خود برد.

و اکنون ، پس از گذشت سال‌ها ، شورای اسلامی روستای بندزرک بنا دارد با همیاری کانون فرهنگی کاروان عشق (شیخ جلالی"ره") بندزرک در قالبی نمادین و در پوششی فرهنگی ـ ورزشی تحت عنوان « جشنواره فرهنگی ورزشی گُـفـاره » غبار از چهره سنت‌ها بزداید و به احیای صفا ، صمیمیت ، شادی و دور هم بودن آن ایام بپردازد.

جشنواره فرهنگی ورزشی گُـفـاره ؛ قرار است در ایام نوروز 94 در 2 بخش برنامه‌های فرهنگی و برنامه‌های رقابتی و در مکان ساحل دریای بندزرک (مهمترین تفرجگاه اهالی) به اجرا درآید تا همزمان با ورود سال جدید وحضور میهمانان عزیز نوروزی به روستای بندزرک ، وسعت این به اشتراگ گذاری ، گسترده و کشوری گردد.


برگرفته از وبلاگ: بندزرک360

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۴ ، ۱۴:۰۴
علیرضا جعفرى


پیشینه تاریخی پنج شنبه بازار میناب

 

 سهراب سعیدی/ نویسنده، محقق، روزنامه نگار


هرمز کهنهبندر هرموز ـ هرمز کهنه یا میناب



پنج‌شنبه بازار میناب از جمله موزه‌های فرهنگی و هنری بجای مانده از دوران کهن میناب است که تاریخ آن با تاریخ میناب در آمیخه است این بازار از زمان تشکیل تمدن‌های اولیه بشری مانند سومر ، آکد ، آشور و بابل اهمیت داشته است و از آن استفاده‌ی تجاری می‌شده است به طوری که هرمز بری یا هرمز کهنه - میناب -که در تاریخ آن را به اردشیر بابکان و یا حتی قبل از آن نسبت می‌دهند رونق فوق العاده‌ای داشته و تمام بنا در دریای عمان را زیر فرمان داشته است این بندر روزگاری پر جنب و جوش بوده و زمان داران بزرگی بر آن  حکومت کرده‌اند و همچنین از مردان پرکار آن می‌توان یاد کرد که با دورترین نقاط جهان که تا آن زمان شناخته بود داد و ستد داشته‌اند در سفرنامه‌ی مارکوپلو آمده است: « هرمز ، میناب ، بندری خوب دارد و همه بازرگانان از همه بخش‌های هندوستان با کشتی‌هایشان به اینجا می‌آیند و ادویه و سایر کالاهای تجاری می‌آورند مانند سنگ‌های قیمتی و مروارید ، ابریشم و پارچه‌های زرباف به رنگ‌های گوناگون و عاج و کالاهای دیگر و آنها در بازار ( پنجشنبه بازار ) ، کالاهای خود را به مردانی می فروشند ، که آن را به همه جای جهان می‌برند و به بازرگانان دیگر می فروشند ؛ هرمز ( میناب ) واقعاً شهری است خیلی متنوع و پرتجارت. » (1)

 

ادریسی ، استخری ، ابن‌حوقل ، افضل‌الدین کرمانی ، حمدا... مستوفی ، ابن‌بطوطه و تقریبا ً همه‌ی منابع معتبر تاریخی اهمیت هرمز کهنه ( میناب ) را به منزله‌ی بازار کرمان و باراندازی طبیعی مورد تایید قرار می‌دهند در این ارتباط ، مقدس بازار هرمز (میناب ) را ستوده و می‌گوید: « شهر بازار نیکو دارد و از قنوات مشروب میگردد و خانه‌های آن از خشت ساخته شده است. » (2)

 

استخری نیز در مسالک و ملاک می‌نویسید: « هرمز میناب مجمع بازرگانان کرمان است و فرضه دریاست، بازار و مسجد آینه دارد و بازرگانان به روستا باشند و این ناحیت نخل بسیار دارد و بیشتر ارزن کارند. » (3)

 

ابن‌حوقل نیز در کتاب صوره الارض ( تا سیف 367 هـ . ق ) درباره میناب و بازار آن می‌گوید: « ..... پس  از آن کناره دریا به شهر هرمز ( میناب ) منتهی می‌شود که بندر کرمان آباد و پرگل و گیاه و دارای خرما و هوای گرم است نام دیگر هرمز شیر است. و آن شامل خانه‌هایی است در دره میان دو کوه می‌باشد که من درسال 330 ( هـ .ق ) به آنجا رسیدم امیر شهر آن زمان محمد بن مرزبان از مردم شیراز که ملقب به صاحب السیف و القلم بود همچنین ابن‌حوقل هرمز را بندرگاه و مرکز تجارت کرمان و محل داد و ستد آورده است  از مسجد جامع و رباط و از تعداد خانه‌های آن سخن به میان می‌آورد. » (4)

 

 پنج شنبه بازار میناب بر سر راه بازرگانی هندوستان و  چین و امپراطوری رم و سرزمین‌های اسلامی و یکی از بزرگترین باراندازها و بارکده‌های جهان بوده است ، از سال 628 هجری و در زمان اتابک ابوبکر ، پادشاه فارس ، جزیره هرمز به جای بندر هرمز مرکز بازرگانی خلیج فارس شده است.

 

هرمز باستانی پس از حمله‌ی عرب‌ها به ایران بندری بود که زرتشتی‌های فراری در آن جا سوار بر کشتی می‌شدند و به فرار خود ادامه می‌دادند از سده دهم میلادی هرمز کهنه از نظر کلاهای کرمان و سیستان اهمیت داشته است و کمی پیش از آمدن مارکوپولو به ایران این آبادی وارد بازار جهانی شده ً هرمز کهن میناب درآن روزگان 40000 چهل هزار جمعیت داشته امروزه برای ما بدرستی معلوم نیست که چرا شهر بزرگ و خوب هرمز میناب به جزیره خشک و بایری منتقل شده است شاید علت این اشکال حمله مکرر قبایل خشن به هرمز بوده است که قدرت بزرگ روزگاران مشرق زمین به جزیره‌ای خشک و سوخته  انتقال یافته است.

 

در روزگاران گذشته در پنج‌شنبه‌بازار میناب برده خرید و فروش می‌شده است چنانچه مارکوپولو می‌نویسد: «ساکنان هرمز باستانی سیاه چرده‌اند و پیرو دین اسلام - ظاهراً کثرت سیاه‌چردگان که ناشی از  تجارت برده بوده ، به طوری خاص  نظر مارکوپلو را به خود جلب کرده است مارکو اضافه می‌کند - که مردم هرمز از خرما شراب می‌گیرند و به آن ادویه می‌زنند که خیلی خوشمزه است و در میان فراورده‌های آن نیل بیش از هر چیز دیگر شهرت دارد و کالاهای بازرگانی آن علاوه بر شراب عبارتند از: برنج ، غلات ، طلا ، نقره ، صندل و ادویه و این شهر بازرگانان ثروتمندی داشته که با هندوستان و چین در داد و ستد بودند و در فضای بزرگی در ویلاهای پراکنده که در اطراف شهر قرار داشت به سر می‌بردند و انبارهای بزرگ کالا هم در پیرامون شهر وجود داشت.» (5)

سدیدالسلطنه درکتاب بندرعباس و خلیج فارس - که در 100 سال پیش گذشته است - میگوید: « در میناب دو گروه تجارت عمده می‌نمایند ، هندوها که هفت تجارت خانه‌اند ، و بحرینی‌ها که سه تجارتخانه می‌شوند. کسبه و اصناف آنها عبارت‌اند از: لاری‌ها ،  جهرمی‌ها ، بحرینی‌ها و اوزی‌ها . واردات عمده آنها از رودان جو و گندم و خرما و حنا و نیل و چغاله‌ی انبه است. و از بشاگرد و رودبار و بلوچستان جو وگندم و سایر حبوبات و کنجد و روغن و کرک و پشم ، روغن و کرک و پشم را تجار ابتاع می‌نمایند برای حمل به هند و برنج و قند و شکر و چاهی و ادویه‌جات و تریاک را تجار از قشم و عباسی وارد مینماید ، گاهی از لنگه هم وارد میشود و آنچه از آنجا حمل به قشم و عمان و لنگه و بصره و هندوستان میشود خارَک و خرما و حنا و روغن و پشم و کرک و انبه و آبلیمو و چغاله و سِوند و حصیر و ظروف سفال است. که از این همه پشم و کرک و خارک پخته مخصوص هندوستان وخرما مخصوص قشم و عمان ، و حنا مخصوی بصره و غیر از اینها حمل سایر نقاط میشود.»

 

اینک نیز بیان گذشته پنجشنبه‌ بازار میناب یکی ازفضاهای دیدنی و مهم شهر میناب است که با فعالیت اقتصادی مردم درآمیخته است و همچون گذشته از رونق فوق‌العاده‌ای برخوردار است در آن ایام پنجشنبه بازار میناب محل داد و ستد بازرگانان هندوچین ، رم ، بصره ، عمان و ... و همچنین بازار و بند آباد کرمان و سیستان بوده است و از چنین اعتباری برخوردار بوده که قبل از ورود مارکوپولو به ایران وارد تجارت جهانی شده است.

 

این بازار حتی از زمان تشکیل تمدن‌های اولیه‌ی بشری مانند سومر، آکد ، آشور و بابل با اهمیت بوده است. و مهمترین بندر تجاری خلیج‌پارس همین بندر هرمز کهنه بوده که اینک خرابه‌های آن در کنار خور چاخا در اطراف بندر کرگان و کلاهی و بندزرک دیده می‌شود و مرکز این بندر پر رونق تیاب بوده است.

 

در بازار این بندر انواع محصولات کشاورزی و زینتی و همچنین صنایع‌دستی و مهم‌تر از همه تجارت برده رواج داشته است و بازرگانان کالاهای بازرگانی خود را از راه خشکی و دریا به میناب آورده و در آنجا به فروش    می‌رساندند و کالاهای نادر میناب را نیز خریداری می‌نموده‌اند. البته در اوایل معامله پایاپای بوده است مثلاً بازرگانان هندوستان ادویه و سایر کالاهای بازرگانی را به میناب آورده و از میناب خارَک پخته‌ی درخت نخل زرگ و حلو را به هندوستان برده‌اند و در مراسم‌های عروسی از آن استفاده نموده‌اند. البته امروزه نیز روستای محمودی میناب هر ساله مقدار زیادی خارک را از طریق دبی به هندوستان صادر می نمایند.

 

و این تجارت همواره رواج دارد. با این تفاوت که دیگر از معامله‌ی پایاپای خبری نیست. شکل و ساختار ظاهری پنج شنبه بازار میناب در گذشته که اینک میدان شهدا جای آن را گرفته دایره‌ای شکل بوده و تجار، کشاورزان و هنرمندان در این دایره‌ی مبادله کالا ، به خرید و فروش کالا مشغول بوده‌اند با این توضیح که پنج شنبه بازار به دو قسمت تقسیم می‌شده و در یک قسمت مخصوص معامله‌ی گاو گوسفندان و شتر و الاغ و همچنین مرغ و تخم مرغ و سایر فرآورده‌های لبنی و علوفه بوده و قسمت دیگر بازار محصولات کشاورزی و صیفی‌جات و صنایع‌دستی خرید و فروش می‌شده است.

 

اوج رونق این بازار که دارای شهرت آن نیز شده روزهای پنج شنبه بوده به طوری که مردمان روستاها در طول یک هفته تلاش و کوشش محصولات خود را جمع آوری کرده و صنایع‌دستی خود را ساخته و برای فروش به این بازار برده‌اند که این صنایع عبارت بودند از: جاسک ، تولک ، زنبیل ، گفه ، کفت ً قفسً  ، تک ، بادیل ، جَهله ، گِراشی ، کندوک ، و ... بیشتر در روستاهای بهمنی ، پشته ، حکمی ، چلو ، محمودی ، شهوار و ... ساخته می‌شده همچنین پارچه‌هایی که در کارگاه‌های پارچه‌بافی گروگ و کلیبی بافته می‌شده نیز در این بازار خرید و فروش و به هندوستان و پاکستان صادره گردیده است. و در واقع این دو روستا پارچه‌های کل هندوستان و پاکستان را تامین می‌کرده‌اند که امروزه این صنعت به فراموشی سپرده شده است.

 

 

(1)    مارکوپول ص 274

(2)    احسن السقایم فی معرفه الاقایم 1361

(3)    مسالک و ممالک ، استخری 142

(4)    صوره الارض ابن حوقل ص 67

(5)    همان ص23

 

 

تهیه و تدوین: سهراب سعیدی

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۳ ، ۰۱:۰۳
علیرضا جعفرى